Wednesday, April 23, 2008

زندانیان علوي (اهل حق) به اعتصاب غذای خود پایان و به زندان اورمیه انتقال یافتند



زندانیان علوي (اهل حق) به اعتصاب غذای خود پایان و به زندان اورمیه انتقال یافتند

آزربایجان اؤیره نجی حرکاتی : به گفته خانواده مهدی قاسم زاده، عبیدالله قاسم زاده ، بخش علی محمدی و سهند علی محمدی چهار زندانی اهل حق در اورمیه که از تاریخ ۹ فروردین امسال در اعتراض به وضعیت نگهداری، مدیریت زندان و همچنین اعتراض به احکام اعدام صادره از سوی دادگاه دست به اعتصاب غذا زده بودند دیروز بعد از ۲۵ روز به اعتصاب غذای خود پایان و به زندان مرکزی اورمیه انتقال یافته اند. خانواده این زندانیان عقیدتی روز گذشته در ملاقاتی که بعد از هفته ها با عزیزان خود داشتند وضعیت جسمی و روحی آنها را به شدت نگران کننده اعلام داشته اند. افراد مذکور در پی درگیریهای مسلحانه مهرماه ۱۳۸۳ بین نیروی انتظامی و جمعی از پیروان این فرقه در قوشاچاي (میاندوآب) دستگیر شده و همه آنها بعد از محاکمه٬ محکوم به اعدام گشته بودند که در دیوان عالی کشور حکم 3 تن از آنها به 13 سال حبس و تبعید به شهرستان یزد تقلیل یافت اما حکم اعدام مهدی قاسم زاده تایید شده است(ساوالان سسی)

Sunday, April 20, 2008

زندانيان علوي قزلباش (اهل حق) در اورميه همچنان در اعتصاب غذا



زندانيان علوي قزلباش (اهل حق) در اورميه همچنان در اعتصاب غذا

شنبه ٣۱ فروردين ۱٣٨۷ - ۱۹ آوريل ۲۰۰٨

فعالان حقوق بشر در ایران: طی تماسی که با خانواده زندانیان علوي قزلباش (اهل حق) اورمیه گرفته شد اعلام داشتند که پس از واقعه درگیری زندانیان با گارد ضد شورش زندان اورمیه و انتقال آنها از بند عمومی تمامی زندانیان بازداشتی به اداره اطلاعات شهرستان اورمیه منتقل شدند.

مهدی قاسم زاده و عبدالله قاسم زاده و بخش علی محمدی و سهند علی محمدی چهار زندانی علوي ترك (اهل حق) اورمیه هستند که از تاریخ ۹ فروردین امسال در اعتراض به وضعیت نگهداری خود و مدیریت زندان وهمچنین اعتراض به احکام اعدام صادره از سوی دادگاه برای آنها دست به اعتصاب غذای خشک زده بودند که این اعتصاب و اعتراض با حمایت دیگر زندانیان روبرو شد که همزمان با حمایت و اعتراض دیگر زندانیان گارد ضد شورش زندان اورمیه اقدام به ضرب و شتم و انتقال آنها به اداره اطلاعات اورمیه نمود.

خانواده این زندانیان عقیدتی بیان داشتند در ملاقات هفته گذشته خود آنها همچنان در اعتصاب غذای هر چند " تر" به سر می بردند و وضعیت جسمی و روحی انها به شدت نگران کننده است و همچنین بیان داشتند که مشخص نیست تا چه زمانی قرار است در بازداشتگاه اداره اطلاعات اورمیه به سر برند.

این در حالی است که خانواده این زندانیان نیز به شدت از نظر مسائل مالی و معیشتی تحت فشار قرار دارند .

لازم به ذکر است که زندانیان علوي قزلباش (اهل حق) اورمیه در زمان درگیری های روستای اوج تپه شهرستان قوشاچاي (میاندوآب) با نیروی انتظامی بدلیل مسائل عقیدتی بازداشت شده اند که در دادگاه بدوی تمامی آنها به اعدام محکوم گشته اما در دیوان عالی کشور حکم ٣ تن از آنها به ۱٣ سال حبس و تبعید به شهرستان یزد تقلیل یافت اما حکم اعدام مهدی قاسم زاده تایید شده است.

Wednesday, April 16, 2008

اعتصاب غذاي زندانيان اهل حق براي ما اهميتي ندارد بگذار تا بميرند




دادستان دادگاه اورميه گفت

اعتصاب غذاي زندانيان اهل حق براي ما اهميتي ندارد بگذار تا بميرند, ما اقدام به خاكسپاري آنها خواهيم كرد

آژانس ايران خبر

۱۳۸۷/۱/۱۹

بنابر آخرين خبر دريافتي،زندانيان اهل حق در زندان اروميه نهمين روز اعتصاب غذاي خود را پشت سر گذرانده اند.اين زندانيان در اعتراض به عدم رسيدگي و بلاتكليفي وضعيت خود نه روز است در اداره اطلاعات اروميه دست به اعتصاب غذاي خشك زده اند.آنها به خانواده هاي خود اعلام كرده اند حاضر به هيچگونه كوتاه آمدن در برابر حكومت نيستند.

در همين رابطه دادستان دادگاه انقلاب اروميه به خانواده هاي اين زندانيان اعلام كرده ” اعتصاب و اعتراض اين زندانيان هيچ اهميتي براي ما ندارد آنها اينقدر به اعتصاب غذاي خود ادامه بدهند تا بميرند ما تنها كاري كه ميكنيم اقدام به خاكسپاري آنها خواهيم كرد.”
لازم بذكر است زندانيان اعتصابي اهل حق در حال حاضر در وضعيت جسمي بسيار بدي ميباشند و بيم آن ميرود كه در ادامه اعتصاب غذاي خود جان خود را از دست بدهند

نقض حقوق علوی‌ها (گوران‌ها) از طرف حکومت



آذربایجان ایران و وضعیت حقوق بشر درسالی که گذشت
انصافعلی هدایت

با گذشت چندین هفته از آغاز سال 2008 میلادی و نزدیک شدن به آغاز سال 1387 شمسی، می‌توان نگاهی به پشت سر انداخت و اتفاقات سال گذشته را مرور کرد. مرور اجمالی‌ای که در برابر دارید، تنها رئوس مواردی را در زمینه‌ی حقوق بشر و اوضاع اجتماعی- فرهنگی مردم آذربایجان را در بر خواهد داشت. گزارش زیر، اشاراتی خواهد داشت به مشکلات روزمره‌ی مردم و نارسایی‌های عمدی و غیرعمدی که فرهنگ و هویت آنان را زیر ضرب می‌برد، به فشارها و سرکوب آزادی بیان و نشر، به حبس و پیگرد کنش‌گران و حامیان حقوق بشر و حقوق ملی مردم آذربایجان، و دیگر وقایع مرتبط با سیاست‌های جاری حکومت. این نگاه، البته گزارشی کامل از وضعیت آذربایجان و آذربایجانی‌ها نیست؛ با این‌حال، امید است ما را یاری کند تا تلاش‌ها، رنج‌ها، مشکلات، نیازها و امیدهای مردم را از یاد نبریم و همراه با ثبت آن در این دفتر، در ذهن خود نیز آن‌ها را زنده نگهداریم.
درآخرین لحظه‌های سال میلادی که گذشت، سه زمین لرزه در اطراف تبریز، باعث وحشت مردم شد و آنان را مجبور کرد تا برای چند روز پیاپی در پارک‌ها و کوچه‌ها سر کنند.

زلزله در تبریز و اطراف آن، خسارت زیادی بر جای نگذاشت؛ اما اگر قدرت آن کمی بیشتر می‌شد، هزاران تن در تبریز وشهرهای اطراف آن، جان می‌دادند. چرا که بنا به آمار رسمی منتشره از طرف مقام‌های استان، بیش از 600 هزار تن در حاشیه‌ی تبریز در خانه‌هایی زندگی می‌کنند که شبانه ساخته شده و دارای حداقل مقاومت هستند. مردم تبریز خاطره‌های بسیار تلخی از زمین لرزه‌های گذشته در دل خود دارند. با این حال، نه تنها در تبریز، که در بسیاری از دیگر نقاط ایران، و حتی پایتخت، به نظر نمی‌رسد که مسئولان کوچکترین توجهی به خطراتی که جان و مال مردم را تهدید می‌کند داشته باشند. نتایج فاجعه‌بار زلزله‌ی «بم» و روند کند بازسازی پس از گذشت چندین سال، هراس مردم را در این زمینه دوچندان کرده‌است.

خبر مهم دیگر سال قبل که رسانه‌های ایرانی به آن توجه چندانی نکردند، عدم امکان برگزاری مراسم سالانه‌ی اجتماع در قلعه‌ی بابک خرمدین بود. هیچ خبرنگاری – نه در ایران و نه در خارج- نپرسید که چرا این مراسم سالانه برگزار نشد. حتی بیانیه‌ی سازمان عفو بین‌اللمل نیز که در مورد مراسم قلعه‌ی بابک و سرکوب مردم انتشار یافت بازتابی درخور نیافت.

سال‌ها است که مردم آذربایجان به سوی سمبل‌های تاریخی خود و ایران برگشته و یاد و خاطره‌ی آن‌ها را در مبارزه با ظلم دولت‌های حاکم گرامی می‌دارند. بابک خرمدین یکی از فرزندان این خاک است که آذربایجانی‌ها یاد او را عزیز می‌دارند و در سال روز تولد او، در قلعه‌ی وی، «اوز قلعه‌سی» و اطراف آن، جمع می‌شوند؛ و از کیستی خود و خواست‌های سیاسی و اجتماعی‌شان سخن می‌گویند. این شیوه از توجه و گرامی‌داشت یاد و خاطره‌ی قهرمانان آذربایجان ایران، از اواخر دهه‌ی هفتاد شروع شده‌است. در سال‌های 1380 و 1381، بیش از یکصد هزار تن در قلعه‌ی بابک خرمدین اجتماع کردند و یک هفته در آن کوه‌ها ماندند؛ افکارشان را با یکدیگر مبادله کرده و در پی یافتن راه‌حلی برای مسایل‌شان برآمدند. اما حکومت از چنان اجتماعی که می‌توانست به شهرها هم سرایت کند، ترسید؛ و از سال بعد، به جلوگیری از چنان اجتماعاتی پرداخت. در سال‌های بعد، منطقه‌ی اطراف قلعه‌ی بابک خرمدین را در همان روز و هفته‌ی تولد وی، به منطقه‌ی عملیات نظامی برای مانور بسیج و سپاه پاسداران تبدیل کردند؛ به همان بهانه نیز، صدها تن از طرفداران حقوق مردم آذربایجان را دستگیر کرده و به زندان انداختند. این فشارها در 2007 به اوج خود رسید و مردم به خاطر ترس از خشونت غیرقابل پیش‌بینی و غیرقابل کنترل حکومت، عقب نشستند و مراسم سالروز تولد بابک خرمدین، در سکوت، در خانه‌ها، و در غربت برگزار شد.



خبر مهم بعدی سال 2007 در آذربایجان ایران، ممنوعیت استفاده از زبان ترکی در شهرهای این منطقه‌بود . حکومت به عموم- نه به متخصصان- مردم این منطقه اجازه نداد تا به زبان خود-ترکی- چیزی در ملاء عام، بنویسند. در این سال، مقام‌های دولتی در پست‌های مختلف اجتماعی، سیاسی و اقتصادی، برای ضربه زدن به هویت مردم ایران و به خصوص به هویت مردم آذربایجان، دستورهای زیادی را صادر کرده و به اجرا گذاشتند. تنها یکی از این دستورهای دولتی از دست پنهان کاری‌های دولتی‌ها در رفت و همه متوجه آن شدند؛ آن هم دستوری بود که رئیس اداره‌ی بازرگانی استان آذربایجان شرقی صادر کرده و ازمسئولان عموم اتحادیه‌ها و انجمن‌های صنفی و اقتصادی و تعاونی‌ها، خواست تا اعضای آن‌ها از بکاربردن واژه‌های ترکی برای نامگذاری اماکن، محل کار و تجارت و تبلیغات خود، اجتناب کنند. در نتیجه‌ی این دستور اداره کل بازرگانی استان آذربایجان شرقی- وزارت بازرگانی، متخلفان با انواع مجازات روبه‌رو می‌شدند. آش این اقدام حکومت چنان شور شد که اکبر اعلمی، نماینده‌ی مردم تبریز در مجلس، در جلسه‌ی علنی پارلمان، به صدور این دستور اعتراض کرده و خواستار لغو آن شد.

در این سال، نه تنها استفاده‌ی مردم از زبان خود و حضور در قلعه‌ی بابک خرمدین را قدغن کردند، بلکه گامی به پیش گذاشته و خانه‌ی ستارخان، تنها «سردار ملی» ایران را که با استبداد مبارزه کرده و با رهبری قیام آذربایجانی‌های ایران، مشروطه را به ایران بازگردانده‌بود، تخریب کردند تا در این زمینه نیز، به تاریخ و فرهنگ آذربایجان و ایران لطمه بزنند و آن را از محتوا تهی کنند؛ تا از تاریخ و افتخارات آذربایجان، چیزی و بهانه‌ای برای اجتماع و یکپارچگی مردم آن باقی نماند.



زمزمه‌ی اعتراض‌ها آغاز شده‌بود که حکومت، بوی خطر و شورش عمومی را- همچون دوران اعتراض به کاریکاتور روزنامه‌ی «ایران»- حس کرد و دست به کار شد. چنین بود که دولت عقب‌نشینی کرد، خانه‌ی سردارملی ایران را در گزارش‌های شبکه‌های خبری نشان داد، آن را خرید، و قول داد که آن را بازسازی کرده و به موزه تبدیل کند. این در حالی بود که در این سال هم مانند سال‌های قبل، دولت، اجتماع جوانان آذربایجان را که در تهران، بر سر مقبره‌ی ستارخان در زیارت‌گاه«شاه عبد‌العظیم» جمع شده‌ بودند، برهم زد و تعدادی را دستگیر و زندانی ساخت.

با این همه، ستارخان از جهتی خوشبخت است که در تهران کشته و دفن شده است؛ چرا که مقبره‌ی وی در برابر چشم جهانیان و تهرانیان قرار دارد و حکومت نمی‌تواند زیاد به طرفداران وی فشار بیاورد. در مقابل، تنها «سالار ملی ایران»، همراه و یاور ستارخان، یعنی «باقرخان» که در تبریز دفن شده است، محروم از دیدار مردم خود است؛ چرا که امسال نیز مانند سال‌های گذشته، به کسانی را که بر سر مقبره‌ی او جمع شده‌ بودند یورش بردند، آنان را مضروب و دستگیر کردند و به زندان انداختند.

در کنار خانه‌ی ستارخان که بخشی از آن از تخریب جان سالم به‌در برد، هنوز اثر باستانی «ارگ علیشاه» تبریز در خطر است. باقی مانده‌ی آثار تاریخی بزرگترین دانشگاه تاریخ ایران را در تبریز از بین می‌برند، تا گویا به جای «ربع رشیدی»، دانشگاه جدیدی بنا کنند. این در حالی‌است که اگر نیت درست و سالم باشد، می‌توان آن چه را که مانده حفظ و تعمیر کرد؛ و در در کنار آن، دانشگاهی را با همان نام برافراشت. همچنین، بخشی از «بازار سماورسازان» تبریز، «برج دو قلو»ی مراغه و امثال آن در شهرهای دیگر آذربایجان، جزو آن دسته از آثار تاریخی آذربایجان- ایران است که با هدف سیاسی و فرهنگی یا گاه از سرنادانی، ندانم‌کاری و بی‌توجهی تخریب می‌شوند.



در همین راستا، مجله‌ی ماهانه‌ی «دیلماج» به مدیر مسئولی مهندس علیرضا صرافی چاپ تبریز که به سه زبان ترکی، فارسی و انگلیسی منتشر می‌شد، در17/7/86 به دستور هیئت نظارت بر مطبوعات توقیف و امتیاز انتشار آن لغو شد. دیلماج تنها نشریه‌ی جدی‌ ایران بود که زبان آذربایجانی‌های ایران - ترکی- در آن جدی گرفته شده‌بود. در آذربایجان ایران، بیش از یکصد نشریه چاپ و منتشر می‌شود که اغلب، یکی دو صفحه‌ی ترکی هم دارند. ولی در اکثر این نشریه‌ها، ترکی را چنان می‌نویسند که خواننده را از خواندن این زبان متنفر می‌کند؛ چرا که نویسندگان آماتور این نشریات، هیچ آموزش آکادمیک و جدی درباره‌ی زبان خودشان نداشته‌اند. اما «دیلماج» راه نوی در این شوره زار در پیش گرفته‌بود و از نویسندگان حرفه‌ای استفاده می‌کرد که تا حدودی به زبان خود و قواعد نگارشی آن، تسلط داشتند.



همزمان با توقیف «دیلماج»، چندین نشریه‌ی ترکی زبان دانشجویی هم در دانشگاه‌ها بسته شدند. در عین حال، مردم و دوست‌داران فرهنگ و زبان آذربایجان نیز از پا ننشستند و ده‌ها سایت اینترنتی و وبلاگ‌های خبری و تحلیلی، به زبان‌های ترکی و فارسی برای انتشار اخبار مربوط به آذربایجان ایران، زاده شد.



در دخمه‌های سیاست پیشگان ایران، تنها زبان و فرهنگ آذربایجان زندانی نیست؛ بلکه، با توجه به آمارهایی که از تعداد زندانیان سیاسی، فرهنگی، دینی، کارگری و فعالان مدنی در ایران وجود دارد، بخش قابل توجهی از زندانیان در این کشور، از مردم ترک ایران هستند که تقریبا در چهل زندان ایران نگهداری می‌شوند. در میان این زندان‌ها- در مقطعی از 2007 - «اوین» در صدر قرار داشت. اما زندان‌های ارومیه، تبریز، اردبیل، زنجان و ... هم خالی از این زندانیان نبودند و نیستند. در آذربایجان شرقی 10 زندان، در آذربایجان غربی 13 زندان، در اردبیل 5 زندان و در زنجان 4 زندان رسمی و مشخص وجود دارند که زیر نظر«سازمان زندان‌ها و اقدامات تامینی و تربیتی ایران» اداره می‌شوند. در عین حال، زندان‌های زیادی نیز به صورت غیررسمی و ناشناخته، زیر نظر اداره‌های اطلاعات شهرها، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، بسیج وامثال آن وجود دارند.



در سال 2007، تعدادی از زنان آذربایجانی مدافع حقوق بشر و حقوق مردم آذربایجان نیز دستگیر شده و نه در زندان‌ها و بندهای عمومی، بلکه در سلول‌های انفرادی نگه داشته شدند. لیلا حیدری از ششم شهریور ۱۳۸۶ (وهمسر وی بهروز صفری از بیست و هفت خرداد ۱۳۸۶) تا یکشنبه ۱۲ اسفند ۱٣٨۶ در بازداشت وزارت اطلاعات به سر بردند و سپس هریک به قید وثیقه‌ی سنگین ۸۰۰ میلیون ریالی آزاد شدند. لیلا حیدری در این مدت، تنها یک بار اجازه یافت تا با خانواده اش تماس بگیرد. وی یک نویسنده و فعال حقوق زنان است که آثار خود و دیگران را در کتابفروشی‌اش می‌فروخت.

شهناز غلامی هم جزو زنان آذربایجانی است که در سال 2007 به دلیل فعالیت برای حقوق زن آذربایجانی، دستگیر شده و برای مدتی در سلول انفرادی ماند. غلامی که چندی پیش از دستگیری به همراه تعدادی دیگر از فعالان زن در تبریز سایتی را در مورد مسایل زنان راه‌اندازی کرده بود، روز 29 مرداد ماه تابستان گذشته، توسط نیروهای لباس شخصی در منزلش در تبریز بازداشت شد و تا مدت‌ها هیچ گونه اطلاعی در مورد وضعیت نگهداری وی به نزدیکانش داده نشد. شهناز غلامی که عضو انجمن روزنامه‌نگاران زن ایران- رزا- نیز هست، پیش‌تر در دهه‌ی شصت به مدت 6 سال در زندان به سر برده‌بود.

در این سال، همچنین صالح کامرانی، یکی از وکلای ترک که از فعالان سیاسی و مدنی آذربایجان ایران در دادگاه‌ها دفاع می‌کرد، دستگیر و زندانی شد. او در زندان به‌سر می‌برد که خبر لغو پروانه‌ی وکالتش، از زبان همسر وی، در چند رسانه پیچید. صالح کامرانی از وکلای شناخته شده آذربایجانی است که وکالت چندین نفر از فعالین مطرح حرکت ملی آذربایجان از جمله مهندس امانی و عباس لسانی را به عهده داشته‌است. کامرانی در تاریخ 24/03/1385 پس از خروج از دفتر وکالتش در تهران ناپدید شد و پس از چندین روز و با پیگیری خانوادشان مشخص شد که وی در بازداشت وزارت اطلاعات به سر می‌برد. خانواده و نزدیکان وی تا مدت‌ها از وضعیت او بی‌خبر بودند و حتی وکیل او نیز اجازه‌ی ملاقات با وی را نیافت. سرانجام، وی در آخرین ساعات دوشنبه ۲۷ شهریور پس از تحمل بیش از سه ماه حبس در زندان اوین به اتهام تبليغ عليه نظام محاکمه، و به صورت تعلیقی آزاد شد.

در این سال، برخی شیعیان متعصب در ایران که در حکومت نیز حضور بسیار پررنگی دارند، به دیگر اقلیت‌های دینی غیرمسلمان و حتی مسلمانان غیرشیعه در گوشه و کنار ایران، حمله کردند. فضا چنان تنگ شد که تعدادی از خانواده‌های یهودی، با هم از ایران خارج شده و به اسرائیل کوچیدند.

گذشته از این، خانقاه‌های صوفیان در قم و بروجرد نیز مورد حمله قرار گرفت و تخریب شد. نکته‌ی قابل توجه اینجاست که در این زمینه، رسانه‌های ایرانی حملات مذکور را محکوم کرده و از صوفیان دفاع کردند و اخبار آن حملات و درگیری‌ها را به طور گسترده‌ای منتشر ساختند. اما وقتی که پای «علی اللهی‌ها»ی آذربایجان به میان آمد، اغلب همان رسانه‌ها به بهانه‌های مختلف سکوت کردند. این در حالی است که «علی‌اللهی»‌های آذربایجان نیز حق دارند مانند پیروان هر دین یا مسلک دیگری، اعتقاد خود را حفظ کنند و به آن عمل نمایند. ترک‌های ایران تنها بخش از مردم این سرزمین‌اند که همه‌ی باورمندان به مذهب در میان آنان، پیرو مذهب تشیع‌اند و مذهب شیعه را نیز اجداد آن‌ها در ایران رسمی و حاکم کرده‌اند. به همین جهت نیز، اعتقادات دینی اقلیت‌های مذهبی در میان ترک‌ها، همچنان و هنوز، رنگ و بوی شیعه دارد و صوفیان «علی‌اللهی» آذربایجان، از شدت عشق به علی- امام اول شیعیان- او را تا حد اعلی بالا برده‌اند و ستایش می‌کنند. ولی این‌ها هم در 2007 از یورش‌های حکومت در امان نماندند؛ و متاسفانه، دیگر ایرانیان از حقوق آن‌ها حمایت درخور به‌ عمل نیاوردند. اکنون ماه‌هاست که چهار تن از پیروان این فرقه‌ (که دارای پیوندهای درونی با اعتقادات شیعی نیز هست) در زندانی دورافتاده در آذربایجان غربی زندانی‌اند؛ بی آن‌که کسی از آنان یاد کند یا خواهان آزادی‌شان شود.

سهندعلی محمدی(فرزند محمد)٬ بخشعلی محمدی(فرزند محمد)٬ عباداله قاسمزاده(فرزند قباد) و مهدی قاسمزاده (فرزند قباد) از پیروان فرقه آتش بیگی و از اهالی روستای “اوچ تپه” (قوشاچای - میاندوآب) هستند. افراد مذکور در پی درگیری‌های مسلحانه مهرماه ۱۳۸۳ بین نیروی انتظامی و جمعی از پیروان این فرقه درمیاندوآب دستگیر شده و همه آنها بعد از محاکمه٬ محکوم به اعدام شدند. علیرضا جوانبخت، سخنگوی «آسمک» (انجمنی که در جهت دفاع از حقوق مردم آذربایجان فعالیت دارد) در مورد وضعیت اسف‌بار آنان در زندان، در بیانیه‌ای می‌نویسد:

"بنا به گزارش‌هایی که از زندان مرکزی اورمیه دریافت کرده‌ایم٬ این چهار زندانی تنها زندانیان علوی نیستند که مورد آزار و اذیت‌های پی در پی مسئولین و مأمورین زندان قرار می‌گیرند. آن دسته از زندانیان اقلیت دینی و مذهبی که به جرم‌های غیرعقیدتی وارد زندان شده‌اند نیز از این فشارها در امان نیستند. آن‌ها همچنین از طرف بعضی از زندانیان شرور که از طرف مأمورین زندان تحریک می‌شوند نیز مورد آزار قرار می‌گیرند.سهندعلی محمدی٬ بخشعلی محمدی٬ عباداله قاسم‌زاده و مهدی قاسم‌زاده، در نهم شهریور ۱۳۸۵ صورتجلسه‌ای تنظیم و امضا کرده‌اند٬ که در آن به آزار یک گوران علوی به اسم مولاقلی محمدی از طرف مسئول اندرزگاه شماره‌ی ۳ زندان مرکزی اشاره شده‌است. این چهار تن همچنین روز ۲۸ مهر ۱۳۸۶ با انتشار یک نامه‌ی شش صفحه‌ای به نقض حقوق علوی‌ها (گوران‌ها) از طرف حکومت اشاره کرده‌ و مواردی از کشته شدن علوی‌های آذربایجان را ذکر کرده‌اند."


سرکوب‌ها، آزارها، و نابسامانی‌ها همچنان به جای خود باقیست؛ اما با نزدیک شدن انتخابات، سیاست‌مداران جمهوری اسلامی بار دیگر به یاد مردم آذربایجان افتاده‌اند. در ماه‌های آخر 2007، محمد خاتمی، رئیس جمهوری سابق ایران، برای تبلیغ و یارگیری سیاسی به آذربایجان سفر کرد واو و همراهانش توجه خاصی به آذربایجان نشان دادند. رقبای سیاسی وی نیز برای به دست آوردن رای مردم این منطقه، شیوه‌های مشابهی به‌کار بردند. در همین دوران، در برخی نشریات مطالب ناچیزی هم درباره‌ی شخصیت‌های ترک ایران منتشر شد و از افرادی چون آیت‌الله خویی و آیت‌الله شریعتمداری یاد شد.

آیت‌الله شریعتمداری تنها مرجع دینی بود که در هنگام تصویب قانون اساسی جمهوری اسلامی- در آن روزهای پر از تب و تاب انقلاب- با اختیارات بسیار گسترده‌ی ولی فقیه در اصل 110 قانون اساسی ایران مخالفت کرد. به همان دلیل هم اغلب مراجع دیگر با او مخالفت کرده و با پیگرد و فشار و حبس، او را به سکوت و خانه‌نشینی واداشتند.

اکنون، در حالی که اکثریت فعالان سیاسی و حقوق بشری ایران، در مورد فشارها و ستم‌هایی که به فعالان آذربایجان، به زبان، تاریخ، فرهنگ، موسیقی، هنر و شخصیت‌ها و بناهای تاریخی آن رفته‌است و می‌رود، توجه چندانی نکرده‌اند و نمی‌کنند، در این سفرهای سیاسی، چند جمله‌ی ترکی هم به زبان می‌آورند و یادی از چند شخصیت می‌کنند تا دل مردم را به دست آورده و رای‌شان را برای حکومت بر آن‌ها و تداوم همان فشارها، بربایند.

در 2007، تعدادی از فعالان سیاسی آذربایجان ایران، به اتهام «جاسوسی» برای ترکیه یا جمهوری آذربایجان، دستگیر و زندانی شده‌اند. یکی از این افراد، حسین فروهیده‌است که به اعدام محکوم شده‌است. برای شکنجه‌ی روانی او و نزدیکانش، بارها خبر اعدامش را به خانواده اش داده اند؛ ولی خوشبختانه هنوز حکم وی اجرا نشده‌است. حکومت ایران و مخالفان حقوق مردم آذربایجان، در داخل و خارج از کشور، فعالان آذربایجان را به تجزیه‌طلبی و جاسوسی متهم می‌کنند تا گروه‌های ایرانی مدافع حقوق بشر و آزادی‌های انسانی، در حمایت از آن‌ها تردید کنند و آنان را در مبارزه‌ برای کسب حقوق خود تنها بگذارند.

حکومت ایران فعالان آذربایجان را جاسوس می‌خواند؛ و در عین حال، دستش با سیاست‌مداران حاکم برکشورهای ترکیه و جمهوری آذربایجان برای سرکوبی روشنفکران این دیار در یک کاسه‌است. این دولت‌ها نیز، با آن که به طور طبیعی انتظار می‌رود که از حقوق ملی و فرهنگی مردم آذربایجان ایران دفاع کنند، در پی کسب منافع مالی خود، سکوت پیشه کرده، یا از مواضع حکومت ایران حمایت می‌کنند.

در سال 2007 کشور کانادا در محکومیت ایران در زمینه سرکوب آزادی‌ها و حقوق بشر، پیشنهادی را به کمسیون حقوق بشر سازمان ملل برد. بسیاری از کشورها که اصلا از وجود «آذربایجان»ی در دل ایران خبر ندارند، به محکومیت ایران رای دادند؛ اما دولت‌های جمهوری آذربایجان و جمهوری ترکیه، نه تنها ایران را محکوم نکردند، بلکه یکی از آن دو (آذربایجان) با خروج از جلسه‌ی رای‌گیری، به نفع ایران حرکت کرد؛ و دیگری (ترکیه) نیز، بدون در نظر گرفتن وضعیت اقلیت‌های ملی- قومی ایران، خصوصا مردم آذربایجان و حقوق پایمال شده‌ی آنان، ایران را کشوری اعلام کرد که حقوق اقلیت‌ها را نقض نمی‌کند.

آن‌چه تا کنون خواندیم، تلخ بود و ناگوار؛ با این‌حال، همه‌ی خبرهای مربوط به سال 2007 تلخ نبودند. در آخرین روزهای سال گذشته، پنج تن از زندانیان سیاسی آذربایجان ایران که پیش‌تر از آن‌ها نام برده شد، آزاد شدند و آزادی آن‌ها باعث شیرینی کام مبارزان راه آزادی و حقوق مردم ایران و آذربایجان شد. با آرزوی رهایی زندانیان و از میان رفتن فشارها، مردم آذربایجان ایران، سالی پر از امید و تلاش را آغاز کرده‌اند؛ اگرچه در تنهایی، و با حس دردناک بی‌پناهی.

http://www.gozaar.org/template1.php?id=1015&language=persian

20 فروردین1387

Tuesday, April 08, 2008

Güney Azerbaycan’ın İnançsal azınlıklarına yeni baskılar


[Güney] Azerbaycan’ın Dini ve İnançsal azınlıkları ekstra bir ayrımcılığın kurbanları
Urumiye’deki 4 Alevi mahpusun durumları ile bağlı rapor


Azerbaycan’da "Goran" ve "Ali Allahi" adlanan Ehl-i Hak (Alevi) inancına mensup dört kişi Urumiye’nin merkezi hapishanesinde zor koşullar altında tutulmaktalar.


Alevi köyü olan “Üçtepe” (Miyandoab-Koşaçay) ahalisinden, Sehend Ali MUHAMMEDİ (Muhammed oğlu), Bahş Ali MUHAMMEDİ (Muhammed oğlu), İbadullah KASIMZADE (Kubat oğlu), Mehdi KASIMZADE (Kubat oğlu) Ateşbeyli tarikatına mensup olup Ekim 2005’te Üçtepe köyünün ahalisinden bir grubu ile güvenlik güçleri arasında çıkan silahlı çatışma sonrasında tutuklanarak yargılanmış ve idam cezasına çarptırılmışlar.

Olayların gelişmesi

2004 yılında kendilerinin baskı altında tutulmaları ve ayrımcılığa maruz kalmaları hakkında yazılı açıklamalar çoğaltıp yayan Ehl-i Hak (Alevi) köyü “Üçtepe” ahalisinin bazıları güvenlik kurumlarının tepkisiyle karşılaşmıştır. Söz konusu yazılı açıklamalar Urumiye’nin “İmam Seccat” askeri eğitim merkezinde Hüseyin MUHAMMEDİ isimli 19 yaşında er rütbesinde bir Ehl-i Hak askerin komutanları tarafından şiddetli eziyetlere maruz kalmasının üzerine yayılmıştı. Askeri merkezin komutanlarından birisi diğer erlerden Hüseyin’e eziyet etmelerini istemiş, ayrıca Alevilerin yaşam tarzı ve özel ilişkileri hakkında gerçeklik dışı iddialarda bulunarak kendisine ağır hakaretlerde bulunmuş ve katlanılmaz ruhi baskılar uygulamıştır.

Sözü edilen yazılı açıklamaları imzalayan beş kişi o cümleden Seyf Ali ŞİRİ, Sultan Ali ve Hüseyin MUHAMMEDİ (Sultan Ali oğlu) 2005 yılının baharında birkaç ay İTTİLAAT’ın (İstihbarat Bakanlığı) Urumiye il merkezi tutukevinde tutuklu kalmışlardır.

Azerbaycan Siyasi Mahpuslarını Müdafaa Komitesi’nin (ASMEK) sözcüsü Ali Rıza CAVANBAHT aynı dönemde Urumiye’nin Şehirçayı semtinde bulunan Urumiye İttilaat’ının tutukevinde gözaltında olduğunda olayların nasıl geliştiğini şahsen Hüseyin MUHAMMEDİ ve Seyf Ali ŞİRİ’nin dilinden duymuştur. Seyf Ali ŞİRİ ayrıca soruşturma esnasında İttilaat (İstihbarat Bakanlığı) görevlileri tarafından işkence yapıldığını ve görevlilerce kendisine ve ailesine ağır hakaretler edildiğini anlatmıştır. ASMEK sözcüsü ayrıca soruşturmacılarca cesaretlendirilen gardiyanların bu mahpuslar ile nasıl uygunsuz davrandığına bizzat tanık olmuştur.

Bu tutuklular geçici olarak tahliye edildikten sonra Sultan Ali MUHAMMEDİ tarafından Ehl-i Hak inancı hakkında bir kitapçık yazılıp çoğaltılarak yayılmıştır. Bu kitapçığın yayılmasının sonrasında onlara uygulanan baskı daha da artmış ve bunun akabinde ise güvenlik güçleri ile tarikat (Alevi inancına bağlı Ateşbeyli tarikatı) mensupları arasında çatışma çıkmıştır. Bu silahlı çatışmalar sırasında altı kişi o cümleden Sultan Ali MUHAMMEDİ ve Seyf Ali ŞİRİ güvenlik güçlerince öldürülmüştür. Ağır yaralı olan Mehdi KASIMZADE tutuklanmış; Sehend Ali MUHAMMEDİ, Bahş Ali MUHAMMEDİ, İbadullah KASIMZADE çatışmalardan sonra kendilerini teslim etmişlerdir.

Bu üç kişinin söylediğine göre, onlar yetkililerin soruşturmalardan sonra kendilerini serbest bırakacakları ve bölgenin huzur ve güven ortamını bozmayacakları teminatı karşısında kendilerini teslim etmişler.

İdam Hükmünün İndirgenmesi İhtimali

Mahpuslardan birisi, kendilerini teslim eden üç kişiye verilen idam hükmünün Ülke Yüce Divanı tarafından indirgenebileceği hakkında ASMEK’e bilgi vermiştir. Fakat aynı bilgilere esasen çatışmalarda yaralı olarak tutuklanan ve bu yaralanma olayı kendi aleyhinde kanıt olarak kullanılan Mehdi KASIMZADE’nin hükmünün indirgenmesine bir umut yoktur.

Ayrıca elde edilen bilgilere göre, yapılan incelemelerde polis albayının ölümüne neden olan merminin Üçtepelilerin silahlarından değil güvenlik güçlerinin kendi kullandıkları silahlardan ateş edildiği ortaya çıkmıştır.

Urumiye Merkezi Hapishanesindeki Uygunsuz Durum

Güvenlik güçlerince ayağından kurşunlanan Mehdi KASIMZADE kurşunun ayağından çıkarılmasından sonra hala yürümekte zorluk çekmektedir. Kendi söylediğine göre yapılan işkencelerin de etkisi ile ayağı iltihap etmiştir. Bununla birlikte hapishanede kol kemiği çatlayan Sehend Ali MUHAMMEDİ gerekli tıbbi müdahale görmediğinden tam olarak iyileşmemiş hala ciddi sorunlar yaşamaktadır.

Urumiye’nin merkezi hapishanesinden aldığımız bilgilere esasen; sadece bu dört inançsal mahpus hapishane yetkililerin eziyet ve ayrımcılığa maruz kalmamaktadır. Farklı suçlardan hapse düşen inançsal azınlıklara mensup başka tutuklular da aynı baskıları görmekteler. Onlar ayrıca hapishane görevlilerince tahrik edilen tehlikeli mahkûmlar tarafından eziyetlere maruz kalmaktalar.

Sehend Ali MUHAMMEDİ, Bahş Ali MUHAMMEDİ, İbadullah KASIMZADE ve Mehdi KASIMZADE 31 Ağustos 2006’da yazdıkları bir mektupta Urumiye’nin "Güldanlı" köyünden olan Mevlakulu MUHAMMEDİ isimli bir Alevi mahpusun hapishanenin 3 No’lu öğütevinin sorumlusunca eziyet edildiğine değinmişler.

Bu dört kişi ayrıca 20 Ekim 2007’de altı sayfalık bir mektup yayınlayarak geçmiş 29 yıl içinde (1979 devriminden sonra) Alevilerin (Ehl-i Hak - Goran) İran İslam Cumhuriyeti tarafından haksızlığa uğradığını bildirmişler. Söz konusu mektupta Azerbaycan Alevilerin Tahran yönetimi eli ile katledilmesine, toplumsal ve kültürel faaliyetlerine müsaide edilmemesine, üniversite ve yüksek eğitim merkezlerine alınmamalarına, askeri merkezlerde eziyet ve haksızlığa uğradıklarına ve farklı nedenlerle uygunsuz davranışlara maruz kaldıklarına değinilmiştir. Onlar bu mektupta dini öğretilerine göre evlerinin dışında yapılan yemekleri yemediklerini ve hapishane yetkililerince ailelerinin kendilerine yemek getirmelerine müsaide edilmediğinden uzun süreler aç kaldıklarını ve dolayısıyla çok zayıfladıkların da ifade etmişler.

Bu mahpusların üçü, Kum kentinde Gonabad Dervişlerine yapılan saldırılar ile bir zamanda (10 Şubat 2008) 20 gün İttilaat’ta (İstihbarat Bakanlığı) tecritte tutulmuşlar ve ancak ölüm orucuna başladıktan sonra Urumiye hapishanesine geri gönderilmişler. (Mehdi KASIMZADE ayağındaki enfeksiyondan dolayı tecride konulmamıştır). Bu tutuklular ayrıca hapishanenin durumuna da itiraz etmişler. Hapishaneyi ziyarete gelen makamlar ile görüşme imkânı bulmamak, bazı koğuşlarda AIDS ve Hepatit dâhil olmakla farklı bulaşıcı hastalıkların bulunmasına rağmen yeterli sağlık ve temizlik önlemlerin alınmaması, tehlikeli ve ruhi dengesi yerinde olmayan mahkûmların siyasi ve inançsal tutuklulara zarar vermeye tahrik edilmesi onların itiraz nedenlerindendir.

11 Aralık 2006’dan beri Urumiye hapishanesinde tutuklu bulunan Azerbaycan milli faali, üniversite öğrencisi Hadi HAMİDİ ŞAFİK son günlerde bu dört Alevi mahkûma haklarını aramakta yardımcı olduğundan ve onlara destek verdiğinden dolayı hapishane yetkililerinin baskılarına maruz kalmış ve bir hafta tercide konulmuştur.

Azerbaycan’ın Dini ve İnançsal azınlıkları ekstra bir ayrımcılığın kurbanları
Goran, Ehl-i Hak ve Ali Allahi adları ile de anılan Azerbaycan’ın Alevi toplumunun sayısı hiçbir zaman tam olarak belirlenmemiştir. Onların birçoğu baskı ve ayrımcılıktan kurtulmak için kendi inançlarını gizlemek zorunda kalmaktalar.

Azerbaycan Alevileri Güney Azerbaycan’ın her tarafına dağılmışlar. Verilen bazı gayri resmi istatistiklere göre Batı Azerbaycan, Doğu Azerbaycan, Erdebil, Zencan, Hemedan, kazvin, Kum, Merkezi, Tahran, Kürdistan (Kurve ve Bicar) ve Kirmanşah (Sungur) illerinde yaşayan Alevi Türklerinin sayısı iki milyona yakındır.

Yönetim tarafından ayrımcılığa tabi tutulan inançsal azınlıkların sadece Aleviler olmadığını belirtmekte fayda vardır.

Ayrımcılığa maruz kalan başka bir grup da Batı Azerbaycan’da Urumiye, Hoy, Salmas ve Piranşehir’de (Hana) ve Erdebil ilinde Nemin, Halhal ve Enberan bölgelerinde yaşayan ve nüfüsları da 400 bin civarında olan Azerbaycan’ın Sünni Türkleridir.

Azerbaycan’ın Sünni Türkleri ekonomik, kültürel, toplumsal ve siyasi ayrımcılıklara maruz kalmaktalar.

Sünni Türkler birçok kez dini okul açabilmek için yetkililere başvurmalarına rağmen hiçbir zaman bu izini alamamışlar ve takipçiler ise dış ülkelere bağlanarak tutuklanmakla tehdit olunmuşlar.

Güney Azerbaycan’da inançsal mahpusların sayısı çok fazla olmasa da nüfusları küçümsenmeyecek kadar çok olan inançsal azınlıklar toplumsal ve ekonomik sorunlarla karşı karşıyadır. Bu bir hâldadır ki onlar başka Azerbaycanlılar gibi dil ve kültür ayrımcılığına da maruz kalmaktalar. Son yıllarda milli faaliyetlerden dolayı tutuklanan Azerbaycanlı aktivistlerin içinde Sünni ve Alevi Türkler de az olmamıştır. Güney Azerbaycan’da dini ve inançsal azınlıklar ekstra bir ayrımcılığın kurbanlarıdırlar.

Bütün siyasi ve düşünsel mahpusların özgürlüğü dileği ile
4 Mart 2008
Azerbaycan Siyasi Mahpuslarını Müdafaa Komitesi - A S M E K
Sözcü: Ali Rıza CEVANBAHT
quluncu@gmail.com

وزارت اطلاعات قصد دارد 4 زندانی علوي (اهل حق) ترك را به زندان یزد تبعید کند



وزارت اطلاعات قصد دارد 4 زندانی علوي (اهل حق) ترك را به زندان یزد تبعید کند

جمعه ۱۶ فروردين ۱٣٨۷ - ۴ آوريل ۲۰۰٨



فعالین حقوق بشر ودمکراسی در ایران : بنابه گزارشات رسیده از زندان ارومیه زندانیان سیاسی از روز شنبه 10 فروردین ماه دست به اعتصاب غذا زده اند.در این زندان چهار زندانی اهل حق که به نامهای: آقایان سهند علی محمدی ،بخش علی محمدی ، عبادالله قاسم زاده و مهدی قاسم زاده نگهداری می شوند در اثر فشارها و تحقیرها و توهینهای که نسبت به اعتقادات آنها از طرف مامورین وزارت اطلاعات وزندانبانان می شود و همچنین در راستای موج جدید سرکوب زندانیان سیاسی وزارت اطلاعات قصد دارد که این چهار زندانی را به نقاط دور دست و با شرایط غیر انسانی تبعید کنند. اخیرا به تعدادی از زندانیان سیاسی و همچنین زندانیان اهل حق گفته شده که قصد دارند آنها را به زندان یزد تبعید کنند در اعتراض به این تصمیم وزارت اطلاعات ، فشارها و توهین ها، زندانیان سیاسی زندان ارومیه از روز شنبه 10 فروردین ماه دست به اعتصاب غذا زده اند

زندانیان اهل حق و سایر زندانیان سیاسی اعلام کرده اند که تا لغو حکم تبعید آنها به زندان یزد و پایان دادن به فشارها به اعتصاب غذای خود ادامه خواهند.

از بعد از ظهر روز چهارشنبه14 فروردین ماه از وضعیت زندانیان سیاسی در اعتصاب هیچ خبری در دست نیست و پیگیریها خانوادهای آنها برای آگاه شدن از وضعیت عزیزانشان که در اعتصاب غذا بسر می برند تا به حال بی نتیجه بوده است. خانوادهای زندانیان سیاسی از این بیم دارند که عزیزانشان به سلولهای انفرادی بند قرنطینه این زندان منتقل شده باشند. بند قرنطینه محل شکنجه زندانیان سیاسی است در این بند زندانی را آویزان می کنند و با باطوم به مدت طولانی او را مورد شکنجه قرار می دهند. افرادی که مستقیما در شکنجه زندانیان سیاسی نقش دارند فتحی رئیس زندان، فردین کردلر رئیس حفاظت و اطلاعات زندان ،جواد سهرابی ، بحرینی از افراد حفاظت و اطلاعات و همچنین اکبر افشار ،پیمان خانزاد ،سرباز رشید و محمدی می باشند

خانوادهای زندانیان اهل حق و زندانیان سیاسی قصد دارند در روزهای آینده در مقابل استانداری نسبت به تبعید و تحت فشار قرار دادن عزیزانشان اقدام به تحصن کنند.

همچنین دو تن از اهل حق بنامهای آقایان نصرت الله محمدی و فریبرز محمدی روز 18 فروردین ماه برای محاکمه به دادگاه انقلاب فرآخوانده شده اند.

لازم به یادآوری است که در سال 1383 نیروهای وزارت اطلاعات و نیروی انتظامی با یورش به گاوداری اهل حق و درگیری با آنها که در این درگیری تعدادی از اهل حق به نامهای سلطانعلی محمدی، حسین محمدی،فریدون محمدی ،سیف علی شیری و بهروز قاسم زاده به قتل رسیدند و اموال آنها تخریب و بقیه مصادره گردید.آنهااز داشتن شاخصهای مذهبی و انجام مراسم مذهبی منع شده اند. و تحت فشارهای دائم وزارت اطلاعات قرار دارند

در هفته های اخیر تعدادی از زندانیان سیاسی به دستور وزارت اطلاعات به زندانهای که شرایط غیر انسانی دارند تبعید شدند .آقای هاشم شاهی نیا به زندان بندر عباس،آقای عباس لسانی به زندان یزد،خانم شهلا زرین فر به زندان گوهرداشت ، آقای شیرمحمد رضائی از بازماندگان قتل عام 1367 به زندان گوهرداشت ، اقایان حمید و اصغر بنازاده از زندانیان دهۀ 1360 به زندان گوهرداشت و آقای صالح کهندل به زندان گوهرداشت.

فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران، زندانی کردن ، شکنجه ،توهین و تبعید و تبعیضات مذهبی علیه مذاهب دیگر در ایران را محکوم می کند و از دبیر کل سازمان ملل و کمیساریای عالی حقوق بشر خانم لوئیز آربور خواستار دخالت برای پایان دادن به تبعیضات مذهبی در ایران است.

Sunday, April 06, 2008

انتقال چهار اهل حق به بازداشتگاه اطلاعات




انتقال چهار اهل حق به بازداشتگاه اطلاعات

گزارشی از آخرین وضعیت زندانیان سیاسی و عقیدتی در اورمیه

يکشنبه ۱٨ فروردين ۱٣٨۷ - ۶ آوريل ۲۰۰٨

ساوالان سسی: بر اساس خبر های دریافتی چهار تن از پیروان اهل حق آذربایجانی به نامهای: آقایان سهند علی محمدی ،بخش علی محمدی ، عبادالله قاسم زاده و مهدی قاسم زاده که پیش از این در زندان اورمیه نگهداری میشدند، از روز ۱۴ فروردین به سلول انفرادی در بند قرنطینه زندان و از آنجا نیز به بازداشتگاه اداره اطلاعات اورمیه واقع در منطقه شهرچایی منتقل شده اند.





بر اساس همین گزارش این زندانیان عقیدتی که از یازده فروردین وقتی اعتراض شان به حکم اعدام از طرف دیوان عالی کشور رد شد دست به اعتصاب غذا زده و هم اکنون در وضعیت جسمانی نامناسبی بسر می برند.

پیگیریها خانوادهای آنها برای آگاه شدن از وضعیت عزیزانشان که در اعتصاب غذا بسر می برند تا به حال بی نتیجه بوده است. آنها که سخت نگران عزیزانشان هستند ، احتمال میدهند که وزارت اطلاعات قصد شکنجه آنها را دارد.

از سوی دیگر هادی حمیدی شفیق زندانی سیاسی و دانشجویی هویت طلب آذربایجانی که از ۲۰ آذر ۱۳۸۵ در زندان اورمیه به سر می برد٬ به همراه چند زندانی دیگر به سلول انفرادی بند قرنطینه زندان اورمیه منتقل شده است.

به گفته منابع موثق٬ در این بند شرایط زندان بسیار سخت و دشوار است سلول انفرادی فاقد تهویه هوا و رطوبت بالایی دارد. همچنین احتمال شکنجه زندانیان نیز بسیار بالاست.

Saturday, April 05, 2008

زندانیان اهل حق در زندان اورمیه دست به اعتصاب غذا زده اند



زندانیان اهل حق در زندان اورمیه دست به اعتصاب غذا زده اند

گزارشی از وضعیت زندانیان سیاسی و عقیدتی در آذربایجان

اخبار روز: www.akhbar-rooz.com
شنبه ۱۷ فروردين ۱٣٨۷ - ۵ آوريل ۲۰۰٨

چهار تن از پیروان مسلک اهل حق (علوی) که در آذربایجان علی الهی و گوران نامیده می شوند٬ در زندان مرکزی ارومیه در وضعیت بسیار نامناسبی به سر می برند. آنها از تاریخ یازده فرودین ماه دست به اعتصاب غذا زده اند. این چهار تن به همراه هادی حمیدی شفیق از ۱۴ فروردین به سلول انفرادی در قرنطینه زندان اورمیه منتقل شدند. لاذم بذکر است این بار دوم است که هادی حمیدی به جرم دفاع از حقوق سایر زندانیان به انفرادی فرستاده می شود .


سهندعلی محمدی (فرزند محمد)٬ بخشعلی محمدی (فرزند محمد)٬ عباداله قاسمزاده (فرزند قباد) و مهدی قاسمزاده (فرزند قباد) از پیروان فرقه آتش بیگی و از اهالی روستای "اوچ تپه" (قوشاچای - میاندوآب) هستند. افراد مذکور در پی درگیریهای مسلحانه مهرماه ۱۳۸۳ بین نیروی انتظامی و جمعی از پیروان این فرقه درمیاندوآب دستگیر شده و همه آنها بعد از محاکمه٬ محکوم به اعدام شدند. اواخر سال ۱۳۸۲عده ای از ساکنین اهل حق روستای اوچ تپه٬ که اقدام به انتشار مطالبی در مورد فشارها و تبعیضهای وارده بر خود نمودند٬ تحت تعقیب ارگانهای امنیتی قرار گرفتند. انتشار این مطالب در پی آزار و اذیت بسیار شدید و رفتار غیر انسانی با یک سرباز اهل حق به نام حسین محمدی توسط فرماندهان آموزشگاه انتظامی "امام سجاد" ارومیه صورت گرفت. یکی از فرماندهان این پادگان از سربازان دیگر خواسته بود٬ که حسین ۱۹ ساله را اذیت کنند. او همچنین با مطرح کردن سخنان شنیع و غیر واقع در مورد زندگی و ارتباطات علویها٬ این سرباز را تحقیر کرده و او را در معرض فشارهای غیر قابل تحمل روانی قرار داده بود. پنج تن از امضا کنندگان نوشته منتشر شده ازجمله سیفعلی شیری٬ سلطانعلی و حسین محمدی (فرزند سلطانعلی)بهار ۱۳۸۳ چندین ماه در بازداشتگاه اطلاعات اورمیه زندانی شدند.

علیرضا جوانبخت قولونجو٬ سخنگوی کمیته دفاع از زندانیان سیاسی آذربایجان٬ آسمک٬ در اردیبهشت ۱۳۸۳ به هنگام حبس در بازداشتگاه اداره اطلاعات در شهرچای ارومیه٬ شرح ما وقع را از زبان حسین محمدی و سیفعلی شیری شنیده است. سیفعلی شیری همچنین در صحبتهای خود به رفتار مأمورین اطلاعات با او در حین بازجویی که همراه با شکنجه و توهین های شدید به خانواده اش بوده٬ اشاره می کرده است. سخنگوی آسمک همچنین شاهد رفتار زشت نگهبانان زندان ـ که از طرف بازجویان تحریک می شدند ـ با این زندانی اهل حق بوده است.

بعد از آزادی موقت این زندانیها و به دنبال انتشار کتابچه ای در مورد عقاید اهل حق که توسط سلطانعلی محمدی نوشته شده بود٬ فشارهای وارده بر آنها بیشتر شده و موجب درگیریهایی بین نیروی انتظامی و اعضای فرقه گشته بود. شش تن از اعضای این فرقه از جمله سیفعلی شیری و سلطانعلی محمدی توسط عوامل نیروی انتظامی جان خود را از دست داده بودند.
مهدی قاسمزاده در حالی که زخم عمیقی داشت٬ دستگیر شده و سهندعلی محمدی٬ بخشعلی محمدی و عباداله قاسمزاده بعد از درگیریها خود را به مسئولین قضایی کشور معرفی کردند. به گفته این سه نفر دلیل تسلیم شدنشان٬ تعهدات دولت مبنی بر آزادی آنها پس از بازجوئیهای لازم و همچنین حفظ صلح و آرامش منطقه بوده است.

محکومیت دو دانشجوی دانشگاه تبریز به حبس

بنا به گزارش رسیده حسین یوسفی و غفور حبیب پور دو دانشجوی رشته حقوق دانشگاه تبریز از طرف شعبه دو دادگاه انقلاب تبریز بریاست قاضی حملر محاکمه و با اتهاماتی مانند اقدام علیه امنیت ملی، به شش ماه زندان محکوم شده اند.این دو دانشجوی هویت طلب روز یک خرداد سال گذشته و در جریان تظاهرات به مناسبت سالگرد اعتراضات ۱۳۸۵آذربایجان دستگیر و پس از تحمل چند هفته حبس با قرار وثیقه آزاد شده بودند.آنها بعد از آزادی اعلام داشته بودند که ماموران اطلاعاتی با اعمال شکنجه های چند روزه آنها را تحت فشارهای روحی و جسمی قرار داده بود.لازم به ذکر است بازداشت و تفتیش منزل آقای حسین یوسفی توسط ماموران اطلاعاتی همراه با خشونت بوده و در اثر فشار عصبی که بر مادر وی وارد می شود او دچار سکته مغزی شده و بعد از ۴۰ روز ماندن در کما فوت می کنند.

عباس لسانی به اعتصاب غذای خود پایان داد

عباس لسانی، فعال مدنی و زندانی سیاسی آذربایجانی، که در پی تبعید غیر قانونی اش از زندان اهر به زندان یزد دست به اعتصاب غذا زده بود پس ازدریافت صدها نامه از طرف فعالان حرکت ملی آذربایجان و درخواست از او برای شکستن اعتصاب غذا بعد از تحمل ۱۵ روز گرسنگی به اعتصاب غذای خود پایان داده است.

گروههای مدافع حقوق بشر و آذربایجانیهای مقیم شهرهای لندن ، کلن ، استکهلم ، آنکارا و ... با برگزاری تجمعات اعتراضی خواستار آزادی لسانی و سایر زندانیان سیاسی و عقیدتی شده اند. همچنین سازمان عفو بین الملل نیز با صدور بیانیه ای نگرانی عمیق خود را نسبت به وضعیت آقای لسانی اعلام نموده است. همسر و فرزندان آقای لسانی پس از طی چند صد کیلومتر راه و پس از ساعتها انتظار اجازه یافته اند تنها ۱۵ دقیقه با وی ملاقات نمایند که ملاقات در حضور دو مامور امنیتی انجام شده است. همچنین مامورین اداره اطلاعات اردبیل با تماسهای تلفنی خانم لسانی را تهدید نموده اند که در صورت اعلام وضعیت همسرشان او را بازداشت خواهند کرد. مامورین وزارت اطلاعات تهدیدها و فشارها را بر پدر و برادرخانم آقای لسانی شدت بخشیده اند . هدف از این فشارها و تهدیدات ممانعت از انتشار اخبار وضعیت غیر انسانی که در اثر تبعید و شکنجه های که بر آقای لسانی در زندان یزد رواداشته شده است می باشد. آقای لسانی روز ۱۹ فروردین ماه جاری به شعبه ۱۱٣ دادگاه انقلاب تبریز فرا خوانده شده است. قرار است که او بدلیل حضور بر مزار سرداران ملی باقرخان وستار خان در سال ۱٣٨۴ مورد محاکمه قرار گیرد.یکی از شیوهای معمول وزارت اطلاعات پرونده سازیهای متعدد علیه زندانیان سیاسی است وزارت اطلاعات حتی زندانیان سیاسی که در زندان بسر می برند برای آنها پرونده سازی می کند.

بیانیه عفو بین الملل در مورد آزادی رضا داغستانی

فعال حقوق بشر آذربایجانی، ۱۹ مارس به قید وثیقه ۴۰ میلیون تومانی آزاد شده است.فعال حقوق آذربایجانی رضا داغستانی در ۲۱ ماه فوریه ۲۰۰٨ در خانه خود در شهر اورومیه دستگیر شد. خانه وی مورد جستجو قرار گرفت و کامپیوتر وی، سی دی ها، مدارک و کتاب های وی همراه بانسخ چاپی نشریات وی ضبط گردید.

رضا داغستانی سردبیر نشریه دانشجوئی "چنلی بئل" که به دو زبان ترکی آذربایجانی و فارسی منتشر میشد، بوده و همچنین برای چندین نشریه دیگر مطلب مینوشته است. فعالیت های دیگر وی شامل راه انداختن یک سری کلاس های ترکی آذربایجانی در شهر نقده و ایجاد گروه هائی برای سازمان دهی تظاهرات مسالمت آمیز در استان آذربایجان غربی در رابطه با روز جهانی مادری در ۲۱ فوریه بوده است.

وی عضو کمیته گروه انتخاباتی موسوم به اورمو آذربایجان سسی، بود که فعالانه چندین داوطلب کاندیدای مجلس از اورومیه را حمایت میکرد. داوطلبانی که صلاحیت آنها برای شرکت در رقابتهای انتخابات نمایندگی مجلس که در ۱۴ مارس برگزار میشود مردود گردید.اورمو آذربایجان سسی بیانیه ای منتشر کرد که حاوی اعتراض به " رد صلاحیت نا عادلانه و غیر دموکراتیک کاندیدا های خود" بود. عفو بین الملل اعتقاد دارد که دستگیری وی در ارتباط با برخی و یا همه این فعالیت های مسالمت آمیز میباشد.

آزادی چهار فعال حر کت ملی آذربایجان در اردبیل

بنا به گزارشات رسیده چهار تن از فعالین حرکت ملی آذربایجان در اردبیل بنامهای رحیم گلابی٬ جعفر تقوی٬ جعفر موذن و توحید... که روز ۲۰ اسفند ۸۶ توسط نیروهای امنیتی دستگیر و به بازداشتگاه اطلاعات منتقل شده بودند هر کدام به قید وثیقه ۱۰ میلیون تومانی آزاد شده اند.همچنین بر اساس تازه ترین اخباری که از زندان اردبیل به دستمان رسیده حاکی از آن است که عسگر اکبرزاده زندانی سیاسی و دانشجویی هویت طلب آذربایجانی که از روز ۲۳ اسفند از زندان اردبیل به یکی از بازداشتگاههای وزارت اطلاعات این شهر منتقل گشته بود به زندان اردبیل بازگردانده شده است.طبق گزارشها آقای اکبرزاده در مدت زمانی که در بازداشتگاههای اداره اطلاعات بوده در معرض شکنجه های مختلف فیزیکی و روحی بوده است.

پنج‌شنبه ۱۵ فروردین ۱٣٨۷ - ٣ آوریل ۲۰۰٨

کمیته دفاع از زندانیان سیاسی آذربایجان - آسمک
http://www.asmek.org/2008/04/blog-post.htm