علويان شرق تركيه امروزي از قوم سلدوز
در آن سالها بخش شرقي تركيه امروزي تا ارزتة الروم و شهر موش و دياربكر در دست عباس ميرزا قرار داشت. سرتاسر آن ديار از آرارات تا ماكو مسكن قوم بزرگ و معروف «سلدوز» بود، اكثر علويان شرق تركيه امروزي از اين قوم بزرگ مغولي هستند.
بخشي از اين قبيله بزرگ در زمان شيخ ابراهيم نياي شاه اسماعيل صفوي باعث شدند كه خانقاه مذكور به تشيع بگرايد و يكي از عوامل مؤثر گرايش خانقاه اردبيل به تشيع همينها هستند.
قوم سلدوز كه در عصر قره قويونلو و آق قويونلو در شرق اناطولي (تركيه) ميزيستند، سخت به دنبال انتخاب يك مرشد طريقت براي خود بودند، اقطاب و مرشدها و خانقاههاي مختلف را مطالعه و بررسي ميكردند، به اطلاع شيخ ابراهيم رسيد كه سلدوزيان ميگويند اگر شيخ رسماً شيعه بود ما ارادت او را ميپذيرفتيم، شيخ نيز كه چندان فاصلهاي با تشيع نداشت و از طرفي جمعيت زياد قوم سلدوز را ميديد كه دهها ايل و عشاير بزرگ بودند و خانقاه اردبيل در انديشه تاسيس حكومت بود، بي درنگ به قوم سلدوز پيغام داد كه من تشيع را كاملا پذيرفتم. درويشهاي كشكول به دست و عاشقهاي ساز به سينه از اردبيل راهي آناطولي شدند و سلدوزيان را با عشق و تعليمات خانقاه آشنا كردند.
بدين ترتيب قوم سلدوز در به قدرت رسيدن صفويه يكي از عوامل مهم به شمار ميروند، از قضا از آغاز سلطنت صفويه تا سلطه آتاترك بر تركيه حدود چهار قرن و نيم، به اصطلاح كتك اين ارادت را خوردند، شاه اسماعيل از سلطان سليم شكست خورد و مناطق سلدوز نشين الي الابد ضميمه خاك عثماني گرديد. سلطان سليم هزاران نفر از سلدوزيان را قتل و عام كرد.
و هم اكنون سلدوزيان بخش عمدهاي از مردم علوي 16 ميليوني شرق تركيه را تشكيل ميدهند و هنوز هم ساز عاشقهاي خانقاه اردبيل در دست عاشقهاي سلدوزيان در مدح مولا علي (ع) و اولاد او (ع) بلند است، عاشق مينوازد و ميخواند و شنونده «اشك عشق علي (ع) از ديدگان ميبارد، اما چندان اثري از درويشها نمانده است.
Saturday, March 25, 2006
Saturday, March 18, 2006
ميرزا مأذون قشقايى
يا على! ياعلى! شاه-ى لو كشف
يا على! ياعلى! شاه-ى لو كشف Ya Əli! ya Əli! şah-i ləv kəşəf!
موبارك تاجينا تبارك الله Mubarək tacına təbarək əllah
وصى-يى موصطفا٫ سيرر-ى من عرف Vəsiyy-i Mustafa, sirr-i mən ərəf
حققه عين اليقين٫ كوفره ايشتيباه Həqqə eyn əl-yəqin, küfrə iştibah
لامكان مولكونده گنج-ى عيززتن Laməkan mülkündə gənc-i izzətən
كورسويه لاييقن٫ عرشه زينتن Kürsüyə layiqən, ərşə zinətən
قلمه قوووتن٫ لؤوحه سرخطن Qələmə quvvətən, lövhə sərxətən
جبراييل اوستادى٫ مورشيدن بالله Cəbrayıl ustadı, mürşidən billah
سهمين لرزه سالدى عرش-ى كئيوانا Səhmin lərzə saldı ərş-i keyvana
ذوالفقارين رؤونق وئردى ايمانا Zülfəqar'ın rövnəq verdi imana
ياندى آتشكده٬ سيندى بوتخانا Yandı atəşkədə, sındı butxana
ملك تحسين ائتدى٫ حق احسن الله Mələk təhsin etdi Həq əhsən allah