Monday, January 02, 2012

حــــــــــریم قيزيلباشان علوي تـورک زبان آزربایجان جنوبي
Güney Azerbaycan Türk KIZILBAŞ'ların Çemberi 2


by Güney Azerbaycan Alevileri on Wednesday, November 23, 2011 at 9:32am


پیشگفتار

از كتاب

حــــــــــریم قيزيلباشان علوي تـورک زبان آزربایجان جنوبي-Güney Azerbaycan Türk KIZILBAŞ'ların Çemberi

Araz ATA

"تمام دولتهاى عمده تورک، بویژه قاراقویونلو، صفوى، افشار و قاجار به دست عشایر تورک قيزيلباش تاسیس شده اند. امروزه قيزيلباشان علوی تورک در ایران به نامهاى قیزیلباش، شاملو، قاراقویونلو (قره قوینلو)، قیرخلار، یئددی لر، صوفولار، آبدال بگ، آتش بیگ، قارداش، شاغى، سیر طالیبى، نبی لى و... (و به اشتباه گوران[1] و اهل حق که مختص گروههاى ایرانیک کرد٫ گوران و زازا است) نامیده می شوند. علاوه بر این گروهها تقریبا تمام عشایر تورك ایران مانند شاهسئون٬ افشار، بئش اویماق (خمسه)، قشقایى، قاجار، بیات و... تاریخا بر این مذهب اند. شاخه توركي مذهب علوى قيزيلباش که در مناطق تورك آزربایجان و ايران با نامهاى گوناگون از جمله اهل حق و گوران شناخته میشود، نه فرقه اى غلو شده از اسلام است و نه مربوط به کردان و آيين يارسان و ياريزم كردان. قيزيلباشان علوی تورك ایران بازمانده قيزلباشان پرافتخار تاریخند و مذهبشان نیز همان آیین توركى قيزلباشى که بواقع می تواند به عنوان مذهب ملى خلق تورك نیز تلقى شود٬ است. این ادعا که دولت شاه اسماعیل صفوی، مذهب شیعه را مذهب رسمی دولت خويش ساخت، نیز ادعایی بی پایه است."[2] چرا که همانطوري كه نهاد چتين كايا نيز در كتاب خود مي نويسد: "در ايران بخصوص در ربع اول قرن بيستم، ماهيت ديني و ملي صفويان منحرف شد. شيعه موجود در ايران با اعتقادات صوفيانه دوران صفوي متفاوت مي باشد. اتحاد سياسي و ملي دولت فعلي ايران، چون بر پايه تك محوري فارس مي باشد، لذا دولت صفوي و خصوصيات سياسي آن دوران با ساختار امروزي ايران متفاوت مي باشد."[3]

بعد از قتل سلطان سهاک و بابا یادگار، بدلایل مختلف که بعدا ذکر خواهد شد، بیشتر پیروان سلطان سهاک و بابا یادگار به جنبش صفویان پیوستند و بعدها شاه اسماعیل صفوی را به عنوان ذات خود انتخاب کردند. دکتر مریم میر احمدی در کتاب خود ضمن شرح نهضت حروفیه و تاثیر آن در بکتاشیه، در مورد قيزيلباشان علوی (به اصطلاح ایرانی «اهل حق») می نویسد: "قيزلباشان اهل حق نقش مهمی در نضج گرفتن و بقدرت رسیدن دولت صفوی داشتند. آنان شباهتهایی با اسماعیله داشتند و معتقد به الوهیت حضرت علی بودند و همچنین شاه اسماعیل را تجسمی از علی الله می دانستند."[4] "مذهب قيزلباشی و یا آنگونه که امروز نامیده می شود اهل حق، غیر از مذهب شیعه امامی[5] که مذهب فارسان امروزی است می باشد. روحانیون شیعه امامی فارس نیز با آنکه غالیان و صوفیان قيزلباش تورك را کلا بد دین و مرتد می شمرده اند، به خاطر روحیه در دست کردن سمتها و مقام پرستی، نسبت به غالیان قيزلباش در آغاز انعطاف نشان داده اند. به عبارت دیگر نوعی اتفاق تاکتیکی ضمنی بین غلات شیعه تورك (علوی تشیع متصوفه)، و شیعان امامی فارس (تشیع متشرعه) بر علیه خلافت سنی عثمانی پدید آمده است. جالب است بدانیم که با تاسیس دولت تورك صفوی، بین سه مذهب علوی قيزلباشی، شیعه امامی و سنی در همه عرصه های سیاسی و فقهی و... کشمکش و نزاعی آغاز شد که این جریانات تا دو سده ادامه پیدا کرد. در آن زمان از یک طرف توركان سنی ایران و آزربایجان نماینده جریان سنی گری و طرفدار نفوذ عثمانی در دولت صفوی بوده اند. از طرف دیگر توركان قيزلباش نماینده اقتدار مذهب قيزلباشان علوی که خواستار ترویج فرقه قيزلباشی در سرتاسر ایران بودند و در گروه سوم نیز فارسهای درون حاکمیت و روحانیون فارس نماینده مذهب فارسی شیعه امامی که بیکار ننشسته و در کمین بودند. در کل همه این گروهها تلاش در بدست آوردن حاکمیت و نفوذ در دستگاه دولتی صفوی بوده اند. و در برهه هائی از زمان موفق بدان نیز شده اند. چنانچه در زمان شاه اسماعیل، دولت صفوی دارای جهت گیری قيزلباشی (علوی توركی) بود، در زمان اسماعیل دوم دارای جهت گیری سنی و در زمان شاه عباس دارای جهت گیری شیعه امامی. اما بالاخره غالب این کشمکش فارسهای امامی بودند که نه تنها قيزلباشان تورك را از اقتدار سیاسی و نظامی دولت توركی و آزربایجانی صفوی حذف کردند بلکه موفق به شیعه امامی کردن توركان قيزلباش علوی و سنی ایران و آزربایجان شدند. در واقع قيزلباشان تورك از اولین گروههائی هستند که توسط روحانیان شیعه امامی فارسی و تشیع فقاهتی به قدرت رسیده تکفیر شده و به شکلی خونین سرکوب شده اند. به طور کلی سیاست مذهبی دولت صفوی در طول استمرار آن، مبارزه با کسانی بود که با آراء و عقاید مذهبی آنان توافقی نداشتند. مبارزه مذهبی صفوی، تنها بیگانگان و ایرانیان اهل تسنن را در برنمی گرفت، بلکه به اقلیتهای مذهبی نیز تعدی می شد. نوع و میزان این تعدی در هر دوره و بنابر سیاست ویژه زمامدار وقت تغییر می کرد. در عهد شاه عباس اول و نیز دوره شاه صفی و شاه عباس دوم می توان گفت که زمامداران صفوی، روش مسالمت آمیزتری را نسبت به اقلیتها، اتخاذ کرده بودند، اما در زمان شــــــــــاه سلطان حسین به علت تعصب و فشار اقلیتهای زرتشتی، یهودی و مسیحی وارد مرحله جدیدی شد. روند واقعی تسلط شیعه امامی فارس در دوران شاه تهماسب آغاز شده است، اما پس از وی در دوره اسماعیل دوم که سنی بود، بعلت قتل و سرکوب باطنیان و قيزلباشان، اين طرح به سکته گرائید. ولي در زمان شاه عباس تکمیل شد. در کل، سیاست آسیمیلاسیون توركان قيزلباش و سرکوب مذهبى آنان، از زمان شاه عباس صفوى توسط روحانى شیعه فارس ملا محمد باقر مجلسى آغاز شده و در تاریخ بنام جنگ متصوفه (غلات شیعه تورك قيزلباشان) با متشرعه (روحانیون شیعه امامی فارس) مشهور است در نتیجه آن، توركان این کشور به مرور زمان مذهب ملى خویش را رها کرده و مذهب فارسى- عربى شیعه (امامى) را پذیرا شده اند. شاه عباس سیاست همه جانبه ضد توركی را در عرصه های فقهی، مذهبی، سیاسی، نظامی و اداری تدوین و اجرا کرد. تصفیه قيزلباشان تورك از نیروهای مسلح و جایگزینی آنها با تاتها و ارمنیها و تبریها و... تکفیر و ریشه کن کردن قيزلباشی به عنوان مذهب از آزربایجان و ایران و تخریب جمع خانه ها و ممنوع نمودن آئینهای دینی قيزلباشی مانند سماع، اتحاد همه جانبه و اتفاق استراتژیک با دول استمعاری اروپائی بر علیه عثمانی تنها چند نتیجه سیاستهای وی اند. بنابراین بر خلاف غلط مشهور، این دولت توركی آزربایجانی صفوی نیست که مذهب شیعه امامی را در ایران رسمی کرد. بلکه این روحانیون فارس و تکنوکراتها و بروکراتهای فارس شیعه امامی هستند که توانستند بر دولت توركی آزربایجانی صفوی و ملت تورك تسلط یابند. در واقع دولت توركی آزربایجانی صفوی خود اولین قربانی شیعه امامی فارسی است نه عامل رسمی ساختن آن".[6]

به منظور کمک به روشن شدن موضوع و زدودن آثار بد آگاهی ها در باره قيزيلباشان علوی تورك و شاخه توركى آن قيزلباشى - بکتاشى که در ایران به نام قيزيلباشان علوی یا اهل حق (و به نادرستى گوران[7] ها و یا على اللهی ها) تقدیم می شوند. بطور کلی امروزه مذهب قيزيلباشان علوى يا به اصطلاح ايراني (اهل حق) داراى چهار شاخه می باشد:

توركى (قیزیلباش- بکتاشى) میان توركهاى ایران، توركیه، آزربایجان، بلغارستان، عراق و نیز آلبانیها در بالکان،
عربی (نصیرى) میان اعراب توركيه و سوريه و مذهب حافظ اسد،
ایرانى (اهل حق و یا یارسان) میان کرد، گوران و زازاهاى ایران، عراق و توركیه.
پانتئیست و جریانات وابسته شیخیه و جریانات مختلف وحدت وجودى مانند مولویه، نعمت اللهى، خاکساریه و ... می باشد. [8]

شاخه توركى علوى، سنتز جریانات دمکراتیک اعتقادى و سیاسى اى می باشد که مشخصا در سرزمینهاى تورک نشین خراسان، آزربایجان و آناتولى ظهور و تکامل پیدا کرده (مانند موالى، يسويه، خرمدینى و يا قيزيل اگين ليك، اخوت و یا قارداشلیق، حروفیه، اشراق و یا ایشیق فلسفه سى، قلندریه، آبداللار، حیدریه و ...) و توسط جنگاوران تورك از صافى اندیشه و میتولوژى شامانیسم[9] -آنیمیسم توركى فیلتر شده است. همانگونه که دین هاى زرتشتى و یزیدى به نوعى باور ملى به ترتیب فارس ها و کردها بشمار رفته اند، قیزیلباشى - بکتاشى نیز باور ملى توركها بشمار می رود.[10]

قيزلباشان علوي یا به اصطلاح ایرانی «اهل حق» در مقایسه با مذهب شیعه دارای مشخصه های زیر هستند:

اعتقاد به اتحادUnion) )، ظهور، حلول و تجسم خدا در انسان (Incarnation) .
اعتقاد به تناسخ (Reankarnasyon) و عدم اعتقاد به معاد، زندگى پس از مرگ، جهنم و یا بهشت.
قائل بودن به مسئله ظاهر و باطن و تاویل تمام اصول و قواعد اسلامى بر این اساس و در نتیجه عدم اعتقاد به شرع، فقه، عبادات و قواعد اسلامى مانند نماز، روزه، حج، حجاب زنان، حلال - حرام اسلام، عزادارى، خمس و زکات و ...
مقدس شمردن شراب، ساز و كاريرد زبان توركی آزربایجانی بجاي فارسي و عربي در كنار متون نوشته شده به لهجه گوراني در عبادات و متون ديني.
مذهب قيزيلباشان علوى داراى فقه مدونى نیست، بر خلاف مذهب شیعه، صنف روحانى ملا، آخوند، شیخ الاسلام، حجه الاسلام، آیت الله، مرجع تقلید٫ فقیه و ... موجود نبوده بجاى آن دده، آتا، آغا، آغاليق، پیر، شیخ و سید وجود دارد.
عبادتگاه قيزيلباشان علوی به جاى مسجد و جامع در جمع ائوى و یا جم خانه می باشد و عبادت ایشان به جاى نماز شیعه ای نوعی ذکر مخصوص است و در عبادت جم خانه ای در بعضی از شاخه های قيزيلباشان علوی آیین جم با رقص صوفیانه ویا سماع (در شاخه توركى عمدتا زن و مرد به شکل مختلط) صورت می گیرد.[11]

از آنجائیکه قيزيلباشان علوی (اهل حق) طبق بعضي از فقهاي شیعه و نیز سنى مرتد و مهدورالدم شمرده می شوند٫ علويان (اهل حق) در طول تاريخ مجبور به تقیه بوده و همیشه جعفرى- امامى بودن خود را ادعا می نمایند که این خود در دراز مدت به استحاله ایشان در شیعه امامى منجر می شود. در ایران مذهب علوى (اهل حق) با به تحلیل رفتن سریع قيزيلباشان علوی در شیعان، عدم شناخته شدنشان به عنوان یک گروه مذهبى از سوى دولت و قطع رابطه تاریخیشان با جامعه قيزيلباشان علوی توركیه پس از سقوط سلسله علوى تورك قاجار، در آستانه نابودى کامل قرار گرفته است. در مورد آمار پیروان قيزيلباشان علوی اطلاعات شفاف و درستی در دست نیست. آمارهای داده شده نیز بیشتر از روی احتمالات است.[12]

لازم به توضیح است که ملت تورك زبان آزربایجان در ایران كه "زندان ملت هاي ستمزده است[13]"، از حقوق انسانی ازجمله خواندن و نوشتن به زبان مادری خود محروم مي باشند. اين مردمان به شیوه های دموکراتیک و در کادر منشور جهانی حقوق بشر برای احقاق حقوق ملی خود مبارزه می کنند و از همه مدافعان حقوق بشر در دنیا و در راس آنها از کمیسیون حقوق بشر سازمان ملل متحد می خواهند که پشتیبان مبارزات حق طلبانه مردم تورك زبان آزربایجان ایران باشند.[14] چرا که پس از چهار نسل اعمال سیاست مستمر شدید و همه جانبه آسیملاسیون و فارس سازى از طرف دولت تهران، بعضي از مردمان عامي غافل از اينكه مليت مانند تابعیت یک امر قراردادی نمي باشد و نيز غافل از اينكه تابعیت قابل تغییر است ولی‌ ملیّت قابل تغییر نمي باشد، متاسفانه با سرعت تمام و از تمام جهات زبانى، مذهبى، ارضى، فرهنگى، جمعیتى و... به سوى آسیمیلاسیون و حل کامل در ملت فارس به پیش میروند. بررسی هاى علمى چاپ شده اخیر[15] نشان می دهند که نسبت به آغاز قرن بیستم میلیونها تن، یعنى اقلا بین یک چهارم تا یک سوم از توركهاي آذربايجاني ايران در ملت فارس استحاله یافته است. در حالیکه به طور روزافزون از درصد توركهاي آذربايجاني ايران در کل جمعیت کشور کاسته می شود، پیوسته به درصد فارسها در این کشور افزوده میگردد.[16] از نظر عقاید مذهبی نیز، مذهب شیعه از سوى دولت جمهوری اسلامی ایران آگاهانه به عنوان یکى از سلاح هاى مهم آسیمیلاسیون، در جایگزینی مذهب ملى تورك زبانان قيزيلباش علوی بکار برده می شود و حتی سعی در جایگزینی فرهنگ و زبان فارسی بجای فرهنگ و زبان غنی توركی را دارند. آنها از یک سوی با سیاستهای فارس سازی و شیعه سازی خود سعی در آسیمیله نمودن این مردمان غیور را دارند و از سوی دیگر سعی در مساعد نمودن سیاست های کرد سازی و آسیمیله نمودن این مردمان، در مذهب کردی یارسان را دارند. چرا که عمده پیروان و مکانهای مقدس این فرقه در مناطق کردنشین قرار دارد و همواره سعی در سوق نمودن این مردمان در جریانات و گروههای کرد را دارند. لذا تعداد بیشتری از این مردمان به دلیل اشتراکات زیادی که با توركهای علوی آناتولی که شمارشان بالغ بر میلیونها تن میشوند را دارند، ترجیح می دهند نیم نگاهی به توركیه داشته باشند. زیرا آنها به توركهای آناتولی اعتماد بیشتری دارند. همچنین مکتب دیرینه سلطان سهاک و پیروان صادق او به انحاء مختلف در طی سالهای اخیر، بارها و بارها مورد کج فهمی، سوء تعبیر، تحلیل شتابزده و سطحی نگری شهرت بازان و محقق نمایان واقع شده و بعنوان قشری مظلوم، به انواع محرومیتهای اجتماعی، اداری و... تسلیم بوده اند. مکتبی که پیروان اعتقادی آن، در طی سی و چند سال بعد از انقلاب اسلامی، علیرغم آن همه مجاهدت و ایثار و جانبازی، در اغلب مناطق با محرومیت از ادامه تحصیل در دانشگاهها، عدم استخدام در ادارجات و سازمانهای دولتی و اعمال اجبار در انجام تکالیف غیر خودی و ... معروض هستند.

در این میان جا دارد یاد آوری کنیم که توركهای سنی آزربایجان نیز همانند قيزيلباشان علوی تورك زبان، علاوه بر تحت تاثیر گرفتن از سیاسیتهای فارس سازی و شیعه امامی سازی دولت جمهوری اسلامی، متاسفانه از طرف دیگر نیز در معرض آسیمیلاسیون کردهای سنی مجاور میباشند. اعضای گروههای پژاک و پ. ک. ک. برای جذب توركهای سنی ساکن در مناطق استراتژیک در جوار مرز توركیه به خود٬ در آزربایجان غربی از تبعیض های مذهبی سخن می گویند و از ایده اتحاد سنّی مذهبها و همچنين از حضور قديمی و جايگاه بومی تر آنها سوء استفاده می نمایند و تورکهای سنّی نيز در اين مناطق به حمايت هر چند اندک آنها از خود اميدوارند. اوایل انقلاب اسلامی ایران بسیاری از آنها که ساکن روستاهای سلماس بودند[17] از طرف دولت مورد تهدید واقع شدند. آن موقع دولت توركیه از آنها حمایت کرد. لذا تعداد بیشتری از توركهای سنی آزربایجان به دلیل اشتراکات زیادی که با توركهای سنی آناتولی داشتند، به توركیه مهاجرت کرده اند. در آزربایجان غربی متاسفانه تمام امتیازات داده شده برای اهل سنت، به کردها تعلق گرفته است. توركهای سنّی ساکن در اورمیه مسجدی ندارند، آنها نماز جمعه را در مسجد امام شافعی و دوشادوش کردهای سنی مذهب اقامه می کنند. استخدام کردها در ادارات دولتی بیشتر شده و کردها به تدریج برخی از مناطق توركهای سنی، مانند بند، دیزج سیاوش و... که زمانی توركهای سنّی ساکنین اصلی آن بوده اند، را نیز اشغال کرده اند. لازم بذكر است كه شعرا و آشيقهای مشهوری از بين توركهای سنّی بر خواسته­اند كه در اينجا از "دوللو مصطفي"، "بالوولو مسکين"، "دده کاتيب"، "عاشيق بهلول"، "شامی"، "آشيق مناف ماحمود اوغلو" و ... مي توان نام برد.[18]

و اما كساني كه ادعاي بزرگداشت29000 شهید جنگ چالدران[19] با نمايش جنگ افزارهاي شاه اسماعيل صفوي[20] را دارند، از جمله دولت جمهوري اسلامي ايران و ناسيوناليستهاي فارس و پان ايرانيستها، می بایست لااقل پیگیر اجرای مهمترین اقدام شاه اسماعیل یعنی رسمی و دولتی کردن زبان توركی نیز باشند. در غیر این صورت ادعای بزرگداشت هاي وي چیزی بیش از عوام فریبی و دو روئی نخواهد بود.[21]

امروزه آمار دقیقی از تعداد اقلیت های مذهبی در ایران موجود نمی باشد. هیچ مرجع رسمی در ایران تعداد واقعی هیچ یک از اقوام تورك، بلوچ ، توركمن و . . . را در دست ندارد، زیرا انحصار طلبی و سياست های شوونیستی فارس گرا و شيعه محورانه حکومت های حاکم در دهه های اخیر، نوعی تبعيض آشکار ملی و مذهبی را تحميل کرده است و در سرشماریها، شناسنامه ها و کارت های ملی به این موضوع پرداخته نشده است. براساس آمار موجود در سایت پایگاه حوزه، 98 درصد جمعیت 70 تا 75 میلیونی ایران مسلمان و 91 درصد آنها نیز شیعه اثنی‌عشری‌اند؛ 7 درصد از جمعیت مسلمان کشور، سنی مذهب‌اند. البته آمار جدیدتر، جمعیت ایرانیان سنی مذهب را تا 12 درصد برآورد کرده است.(!) بقیه 2% درصد هم دیگر اقلیت ها را شامل می شود. (!) و سه اقلیت زرتشتى، یهودی و مسیحی مهم‌ترین اقلیت‌های دینی ایران محسوب می‌شوند که هر سه اقلیت فوق در ایران عبادتگاه‌های خاصی دارند و در انجام دادن مناسک دینی آزادند. همچنین مدارس خاصی داشته و از کتاب‌های دینی خود در تدریس فرزندانشان استفاده می‌کنند. در مجلس شورای اسلامی نماینده‌ای از آنان حضور دارد و جامعه مذهبی خاص خود را دارند.

با توجه به اطلاعات آماری فوق، باید گفت که متاسفانه آمار دقیقی از جمعیت قيزيلباشان علوی (اهل حق) در ایران بخصوص در منطقه تورك زبان آزربایجان موجود نمی باشد و متاسفانه موقعیت سیاسی، اجتماعی و فرهنگی این مردم بمراتب بدتر از بقیه اقلیتهای مذهبی موجود در ایران است. زیرا اولا: بدلایلی که در فوق به آنها اشاره شد، مذهب قيزيلباشان علوی (اهل حق)، نه فقط از طرف حکومت جمهوری اسلامی ایران ، بلکه از طرف اروپائیان و سازمان ملل نیز به‌عنوان یک مذهب اقلیت (مثلاً مانند بهاییان ایران و ایزدی‌های[22] توركیه و سوریه و عراق) شناخته نشده و مورد حمایت قرار نمی‌گیرد. ثانیا اینکه با توجه به آمار فوق، از نظر نظام جمهوری اسلامی ایران اقلیتی به نام قيزيلباشان علوی (اهل حق) که بتوانند خود را معرفی نموده و ادعای حق و حقوق نمایند ، اصلا وجود نداشته و بی معنی می باشد و از آمار فوق نتیجه می گیریم که ما قيزيلباشان علوی (اهل حق) متعقد به حق و حقیقت بخصوص قيزيلباشان علوی تورك زبان آزربایجان محکوم به ظلم مضاعف زبانی و دینی و قربانی سیاست شدید و همه جانبه آسیملاسیون فارس سازى و شیعه سازی از طرف حکومت جمهوری اسلامی ایران می باشیم. چرا که رهبران مذهبی ما قيزيلباشان علوی (به اصطلاح ايراني اهل حق) نیز هبچ گله ای از وضعیت اسف بار پیروان خود ندارند و مشغول انجام کارهای تجاري-عمرانی، حفظ نام و نشان و مارك سنتي و سرگرم امورات تشریفاتی دنيوي خود می باشند!

در پایان لازم بذکر است که اصل چهاردهم کنوانسيون جهانی حقوق کودک که دولت ايران هم از امضا کنندگان آن است نه تنها خواهان احترام به آزادی انديشه و باورهای دينی کودکان است که از همه دولت ها می خواهد از تحميل يک ايدئولوژی خاص به آنها خودداری کنند. که متاسفانه سياست های آموزشی ايران درست در برابر اين کنوانسيون جهانی قرار دارد. نظام آموزشی ایران، از پیش دبستان تا دانشگاه، از حوزه های اساسی و بر پایه تبعیض ملی و مذهبی و فرهنگی می باشد. در حکومتی که خود را بطور رسمی در چهارچوب يک زبان و مذهب رسمی خاص تعريف می کند، صحبت از اقلیتها و اکثریت های قومی و مذهبی بر اساس زبانها، باورها و اعتقادات مذهبی عبث بوده و سیاست زبان و اعتقادات حاکم در همه مطالب درسی به نوعی به چشم می خورد. به غیر از اقليت های به رسميت شناخته شده و خوش شانس! مانند ارامنه که در جو تک زبانی و تک مذهبی ایران در مدارس خاص خود در کنار زبان رسمی کشور به زبان مادری خود آموزش می بینند و نیز دارای کتابهای آموزش دينی خاص خود می باشند، عحیب است که اکثریت های قومی مانند توركان آزربایجان و اقلیت های مذهبی مانند قيزيلباشان علوی (اهل حق) تورك زبان متاسفانه چنین شانس و لوکسی را در این مملکت دارا نمی باشند و متاسفانه کودکانمان مجبورند از بدو ورود به محیط های آموزشی همه تفکرات و مسايل زبانی، تاريخی، اجتماعی و دينی خود را به زبان فارسی و از دیدگاهها و باورهای شيعی انجام دهند. البته باید یادآوری نمود که در برنامه تحصيلی و فعاليت های آموزشی موضوعات مذهبی فقط در کتاب تعلیمات دينی محدود نمی شود. بلکه بخش بزرگی از کتاب های درسی ديگر مانند تاريخ، تعليمات اجتماعی، فارسی و عربی نيز دارای مطالب دينی مربوط به شيعه هستند و فرزندانمان ناچارند دنيا را از دريچه نظم شيعی و در قالب جملات فارسی نگاه کنند. چرا که سياست رسمی دولت در اين مدارس اعمال نظارت شديد زبان فارسی و مذهب شيعی است و متاسفانه زبان و مذاهب ديگر نادیده گرفته می شوند و حتی در عمل با بعضی از اقليت ها و گروه ها برخوردی خصمانه انجام می گيرد و از زبانهای غیر فارس بعنوان "زبانهای وارداتی و یا لهجه ای از زبان فارسی"، از نژادهای غیر آریایی بعنوان "نژاد بربر" و از مذاهب غیر شیعه بعنوان "مذاهب ساختگی و یا کافر" نام می برند و چه بسا در میان اکثریت ها و اقليت های قومی و مذهبی ایجاد دو گانگی و بی اعتمادی می نمایند و با دستهای خود ضربه محکمی بر اتحاد و تمامیت ملی و ارضی کشور وارد می سازند. "البته و صد البته فراموش نكنيم كه زن تورك، بلوچ و توركمن نيز ستمزده مضاعف است. بدليل آنكه نمي تواند فرزند خويش را بزبان خود تربيت نمايد و در تحصيل او بصورت جدي يار و ياور باشد. چرا كه زبان تحصيل، زبان رابطه اي مادر و بچه نيست؛ زبان، زبان او نيست."[23]

[1] سیسیل جی ادموندز میگوید:

The European authorities generally maintain that Gorani [Hewrami] is not Kurdish and that the people who speak it are not Kurds; but the people themselves feel themselves as Kurds in every way. the people who speak it are not (Kurds, Turks and Arabs, C. J.Edmonds 1957:10)

ترجمه: نظریات موثق اروپاییان بر آنست که زبان گورانی ها (هورامی) کردی نیست و مردمی که این زبان را صحبت می کند، کرد نیستند، اما این مردم در هر صورت خود را کرد می دانند

[2] داداش قاراقويونلو قيزيلباش، http://qirxlar.blogspot.com/2006_07_01_archive.html

[3] ÇETİNKAYA. Nihat, Kızılbaş Türkler, 9 baskı, 2010, Ank., s.386

[4] میر احمدی، دکتر مریم، دین و مذهب در عصر صفوی، امیرکبیر، تهران، 1363 شمسی ص 25-26

[5] شیعه در لغت به معنی پیروان و یاران و تابعان شخص معینی است و چون شعیان به ولایت حضرت علی (ع) اعتقاد داشتند، از این جهت ایشان را شیعه علی (ع) ـ یعنی پیروان علی (ع)ـ گفته اند كه بعدها در اثر كثرت استعمال، مضاف الیه (علی علیه السّلام) را از آخر آن حذف كردند و معروف به شیعه شدند.[مشكور، محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، بنیاد پژوهشهای آستان قدس رضوی، چاپ دوم، 1372 هـ ش، ص 270.] شیعه دوازده‌امامی یا اثنی‌عشری به گروهی از مسلمانان شیعه گفته می‌شود که به امامت ۱۲ امام پس از محمد، پیامبر اسلام، باور دارد.

[6] مئهران باهارلي، http://qirxlar.blogspot.com/2010_08_01_archive.html

[7] ممکن است کلمه گوران یک کلمه توركی گؤره ن از مصدر گؤرمک و بمعنای: آگاه، بینا نيز باشد. به كسي كه چيزي را ديده است اطلاق مي شود.

[8] داداش قاراقويونلو قيزيلباش، http://qirxlar.blogspot.com/2006_07_01_archive.html

[9] پروفسور فواد بوزكورت (یك دده علوی) در اثر خود به نام ابعاد اجتماعی علویت به مقایسه اعتقادات و باورهای علویت و شامانیزم آسیای میانه پرداخته است. وی در 77 صفحه مشتركات آنان را مورد بررسی قرار داده است. علاوه بر ایشان، محققانی چون: رضا زالیوت ، جمال شنر و نجات بیردوغان (از توركیه) و رادولف (روسی) نیز به بررسی مقایسه باورهای مشترك علویان وشامان های آسیای میانه پرداخته اند. (بنقل از مقاله: علوی های توركیه، اثر علی طیار اوندر) در اصل در شامانيزم بيشتر اجسام بيجان مقدس مي باشند. آب و ساز (قوپوز) نزد آنها از اهميت خاصي برخوردار بود. همه اين اشياء نزد قيزيلباشان علوي نيز مقدس مي باشند. نكته ديگر تورك ها در مقابل شامانها سجده مي كردند،امروزه قيزيلباشان علوي نيز در جم خانه ها مقابل سيدها و ده ده هاي خود سجده مي كنند.

[10] داداش قاراقويونلو قيزيلباش، http://qirxlar.blogspot.com/2006_07_01_archive.html

[11] داداش قاراقويونلو قيزيلباش، http://qirxlar.blogspot.com/2006_07_01_archive.html

[12] داداش قاراقويونلو قيزيلباش، http://qirxlar.blogspot.com/2006_07_01_archive.html

[13] رضا براهني، مقاله ستم ملي، مجله گونئي آذربايجان، شهريور 84، شماره 1، ص 13

[14] تبعیضات جمهوری اسلامی علیه آذربایجانی ها - سخنرانی ماشااله رزمی در کمیسیون حقوق بشر سازمان ملل

[15] مثلا İran Halkları El Kitabı - Rafael Blaga

[16] با اینهمه گرچه در اثر سیاستهاى اعمال شده در سه نسل گذشته حتی نامگذارى اسامى و نامهاى خانوادگى به زبان توركى آذربايجانى در سطح كشور تقریبا متروك شده است. چند گروه اجتماعى در مقابل ریشه كن شدن نامهاى توركى مقاومت نسبى نموده اند. اینها شامل گروههاى متعلق به آریستوكراسى ایران كه پس از قریب به هزار سال حاكمیت خاندانها و قشونهاى تورك در ایران اكثریت مطلقشان توركى تبارند. طوائف توركى خاستگاه این گروهها، نیز گروههاى عشایرى و روستایى توركى كه از گزند سیاست و آثار یكسان سازى قومى نسبتا بدور بوده اند و داراى اسامى با پسوندهاى توركى نسبیت "چى"٫ "لو" (محل طائفه٫ مسلك)٫ و "خان"٫ "بیگ – بگ - بى"٫ "اوغلى"٫ "آقا"٫ "قلى"٫ "باشى"٫ "جه-جا"٫ "جوق-جق"٫ "لار-لر"٫ "وئردى-وردى"٫ و پیشوندهاى "آق"٫ "قره-قارا"٫ و غیره مىباشند هستند. در طول تاریخ علوى هاى تورك (قيزلباشها - اهل حق) كه زبان مقدس مراسم مذهبى شان توركى است بیش از هر گروه توركى دیگرى بر استفاده از زبان و نامهاى توركى اصرار ورزیده است. خاندانها٫ قشونها و عشایر فوق الذكر نیز همه بر خاسته از این گروهند.

[17] تورکهای سنّی آذربايجان غربی كه به آنها sünni Küre گفته می شود، در شهرهای اورميه، سلماس و خوی زندگی می کنند. البته پراکندگی جمعيت آنان در گذشته به مهاباد، پيرانشهر، نقده و اشنويه نيز می رسيده است، که در نتيجه جنگهای مذهبی بين شيعه وسنّی که خونينترين آنها به دوره صفويه بر می گردد به کردها نزديکتر شده و به تدريج در بين آنها حل شده اند. جمعيّت آنها در سه شهر ياد شده نزديک به 200 هزار نفر است. در اين بين موقعيت جغرافيايی مناطق سنّی نشين از اهميت خاصی برخوردار است. مخصوصاَ قصبات بزرگی مانند "بالوو"، "قولونجو(قولنجی)"، "مياوا(مياوق)"، "گجين"، "کهريز"، "گول تپه"، "ولنده"، "ايستی سو"، "شکريازی"، "وردان" و ... که بعضی از آنها به تنهايی نزديک به 10 هزار سکنه دارند. (بنقل از: http://turkmen.persianblog.ir/post/279)

[18] http://turkmen.persianblog.ir/post/279

[19]جنگ چالدران، جنگ بین توركان قيزيلباش با توركان سنی است یعنی رقابت و درگیری بین توركان منطقه است و در آنها به جز گروهی اندك از سربازان تالش، عنصر ایرانی به هیچ وجه دخیل نیست. در جنگ چالدران كه حادثه ای اسفناك در تاریخ تورك و دولتین آذربایجان و توركیه است، ایرانیان از خود حماسه ای نشان نداده اند و نمی توانسته اند نشان دهند. رقابتها و درگیریهای بین دولتین صفوی و عثمانی نیز رقابتها و درگیریهای داخلی بین توركان منطقه است. این جنگ در 2 اوت 1514 میلادی برابر با 2 شهریور 893 خورشیدی ،در دشت چالدران- نزدیکی خوی- بوقوع پیوست. روایتی تراژیك از تاریخ توركان است. جنگ چالدران بزرگترین و در عین حال آخرین جنگ شمشیر با تفنگ در طول تاریخ است.

[20] http://www.radiofarda.com/content/article/358314.html

[21] مئهران باهارلي، http://qirxlar.blogspot.com/2010_08_01_archive.html

[22] ایزدیان شاخه جدا شده ‌ای ازعلویان (اهل حق) دوره شاه خوشین هستند که امروزه در سه کشور نامبرده فوق زندگی می‌کنند.

[23] رضا براهني، مقاله ستم ملي، مجله گونئي آذربايجان، شهريور 84، شماره 1

0 Comments:

Post a Comment

<< Home