در باره علويان ترك قزلباش (در ايران موسوم به اهل حق)
Dadaş Qaraqoyunlu Qızılbaş
به مناسبت حوادث اوچ تپه-قوشاچاى آذربايجان
در پى اقدامات سركوبگرانه جمهورى اسلامى بر عليه تركان علوى (در ايران موسوم به اهل حق) و حوادث تاسف بار در روستاى اوچ تپه شهر قوشاچاى (مياندواب) در اخبار و بيانيه هاى گوناگون پخش شده متاسفانه اطلاعات بسيار نادرستى در باره تركهاى علوى (در ايران موسوم به اهل حق) و باورهاى ايشان داده مىشود. از سوئى خبرگزارىها و نهادهاى جمهورى اسلامى مانند بازتاب اين گروه دينى ترك را به شكل "فرقه اى مشرك" تقديم مىكنند و از سوى ديگر ملىگرايان كرد مانند دكتر گلمراد مرادى سعى در تصاحب و وابسته نشان دادن علويان ترك (قزلباشان دوران قبل) به كردها و آيين كردى يارسان و .... نموده اند.
شاخه تركى مذهب علوى كه در ايران با نامهاى گوناگون از جمله "اهل حق" شناخته مىشود نه فرقه اى مشرك و نه مربوط به كردان و آئين يارسان كردى است٬ علويان ترك ايران بازمانده قزلباشان پرافتخار تاريخند و مذهبشان نيز همان آئين تركى قزلباشى كه بواقع مىتواند به عنوان مذهب ملى خلق ترك نيز تلقى شود٬ است. آنچه كه شاه ايران شاه اسماعيل صفوى مذهب رسمى دولت خويش ساخت نه شيعه بلكه همين شاخه توركى غلات شيعه يعنى علوى قيزيلباشى است. تمام دولتهاى عمده آذربايجانى بويژه قاراقويونلو٫ صفوى٫ افشار و قاجار به دست عشاير ترك علوى تاسيس شده اند. امروزه علويان تورك در ايران به نامهاى گوناگون قيزيلباش (قزلباش)٫ على اللهى٫ شاملو٫ قاراقويونلو (قره قوينلو)٫ قيرخلار٫ يئددىلر٫ صوفولار٫ آبدال بگ٫ آتش بگ٫ قارداش٫ شاغى٫ سير طاليبى٫ نبىلى ( و به اشتباه گوران و اهل حق كه مختص گروههاى ايرانيك كرد٫ گوران و زازا است) و غ. ناميده مىشوند. علاوه بر اين گروهها تقريبا تمام عشاير تورك ايران مانند شاهسون٬ افشار٫ بش اويماق (خمسه)٫ قشقايى٫ قاجار٫ بيات و غ. تاريخا بر اين مذهب اند.
به منظور كمك به روشن شدن موضوع و زدودن آثار بدآگاهىها در باره علويان ترك و شاخه تركى آن قزلباشى-بكتاشى كه در ايران به نام اهل حق (و به نادرستى گوران ها و يا على اللهىها) تقديم مىشوند٬ بخشى مربوط از يك نوشته طولانى خود را (توصيه هايى به انديشمندان و نيروهاى سياسى دموكرات و چپ ملت فارس در لزوم دورى از ترمينولوژى شوونيسم و در ضرورت دمكراتيزه كردن فرهنگ سياسى اين ملت) تقديم مىكنم:
د. ق. قيزيلباش
***********
............
٢١- مذهب شيعه از سوى رژيم تهران آگاهانه به عنوان يكى از ابزارهاى آسيميلاسيون ملى توركهاى ايران بكار برده مىشود. بجا خواهد بود كه رابطه و فرق بين دو مذهب شيعه و علوى يادآورى و دقتها به اين بعد از سياست آسيميلاسيون نيز جلب گردد.
آنچه كه امروز به خطا جهان شيعه ناميده مىشود در واقع متشكل از دو بخش بسيار متفاوت شيعه (امامىها و جعفرىها) و غلات شيعه (علوى ها) است.
شيعه (شامل تفسير تركي شيعه جعفرى و تفسير عربي-فارسي شيعه امامى) آن مذهب دوازده امامىاى است كه مانند زيديه (در يمن) شريعت (شرع) اسلام را عينا مطابق اهل سنت قبول مىنمايد. علوى آن مذهب دوازده امامى است كه مانند اسماعليه و دروز (در لبنان٫ مذهب وليد جنبلاط) شرع (شريعت) اسلام را مردود مىشمارد. شيعه٫ تسنن و زيديه سه مذهبى هستند كه در زمان ما اسلام اورتودوكس (اهل شريعت٫ محمدىها) را تشكيل مىدهند. علوى٫ اسماعيليه و دروز نيز سه مذهبى هستند كه اسلام هترودوكس (اهل حقيقت٫ غلات شيعه) را نمايندگى مىكنند.
آنچه كه امروز به نام اسلام هترودوكس ناميده مىشود در تاريخ اسلام به نام غلات شيعه٫ غاليه٫ ملحدين٫ زنادقه٫ خرمدينى (قيزيل اگين ليك٫ آل دونلولار)٫ قزلباشيه٫ قرامطه٫ حروفيه٫ روافض٫ مرتدين٫ باطنيه٫ اباحيه و غ. ذكر مىگردد. مشخصات اساسى اسلام هترودوكس عبارتند از :
١- اعتقاد به اتحاد٫ ظهور٫ حلول و تجسم خدا در انسان٫
٢- اعتقاد به تناسخ و عدم اعتقاد به معاد٫ زندگى پس از مرگ٫ حشر و نشر٫ جهنم ويا بهشت٫
٣- باور به تحريف شدگى قرآن فعلى (كه آنرا مصحف عثمان مىنامند)٫
٤- قائل بودن به مسئله ظاهر و باطن و تاويل تمام اصول و قواعد اسلامى بر اين اساس و در نتيجه عدم اعتقاد به شرع٫ فقه٫ عبادات و قواعد اسلامى مانند نماز٫ روزه٫ حج٫ حجاب زنان٫ حلال-حرام اسلامى٫ عزادارى٫ خمس-زكات و غ. ٫
٥- مقدس شمردن شراب٫ ساز و كاربرد زبانهاى ملى (آذرى٫ تركى٫ گوران) در عبادات و متون دينى به جاى عربى و فارسى.
٦- در مذهب علوى كه داراى فقه مدونى نيست٫ بر خلاف مذهب شيعه٫ صنف روحانى (ملا٫ آخوند٫ معمم٫ شيخ الاسلام٫ حجه الاسلام٫ آيت الله٫ مرجع تقليد٫ فقيه٫ و غ.) موجود نبوده بجاى آن در شاخه هاى مختلف دده٫ آتا٫ بابا٫ پير٫ شيخ٫ مرشد٫ و غ. وجود دارد.
٧- عبادتگاه علويان به جاى مسجد-جامع٫ جمع ائوى-جمع خانا (وحدت وجودى ها خانقاه٫ تكيه٫ زاويه و غ.) و عبادت ايشان به جاى نماز عبارت از آيين جمع با رقص صوفيانه ويا سماع (در شاخه توركى عمدتا زن و مرد به شكل مختلط) است.
٢٢- امروزه مذهب علوى داراى چهار شاخه:
توركى (ويا قيزيلباش-بكتاشى٫ ميان تركهاى ايران٫ تركيه٫ آذربايجان٫ بلغارستان٫ عراق و نيز آلبانيها در بالكان)٫
عربى (ويا نصيرى٫ ميان اعراب٫ تركيه و سوريه٫ مذهب حافظ اسد)٫
ايرانى (ايرانيك) (ويا اهل حق-يارسان٫ ميان كرد٫ گوران و زازاهاى ايران٫ عراق و تركيه)٫
پانتئيست و جريانات وابسته (شيخيه و جريانات مختلف وحدت وجودى مانند مولويه٫ نعمت اللهى٫ خاكساريه و غ.) مىباشد.
شاخه توركى علوى سنتز جريانات دمكراتيك اعتقادى-سياسى اى است كه مشخصا در سرزمينهاى تورك نشين خراسان-آذربايجان-آناتولى ظهور و تكامل پيدا كرده (مانند موالى٫ يسويه٫ خرمدينى=قيزيل اگين ليك٫ ملامتيه٫ اخوت=قارداشليق٫ حروفيه٫ نقطويه٫ اشراق =ايشيق فلسفه سى٫ قلندريه٫ آبداللار٫ حيدريه و غ. ) و توسط جنگاوران ترك از صافى انديشه و ميتولوژى شامانيسم-آنيميسم توركى گذشته است. همانگونه كه دين هاى زرتشتى و يزيدى به نوعى باور ملى به ترتيب فارسها و كردها بشمار رفته اند٫ قيزيلباشى-بكتاشى نيز باور ملى تركها بشمار مىرود. آنچه كه شاه ايران شاه اسماعيل صفوى مذهب رسمى دولت خويش ساخت نه شيعه بلكه همين شاخه توركى غلات شيعه يعنى علوى قيزيلباشى و بكتاشى است. تمام دولتهاى عمده آذربايجانى بويژه قاراقويونلو٫ صفوى٫ افشار و قاجار به دست عشاير ترك علوى تاسيس شده اند. (منشاء هر چهار تايشان از خاك عثمانى-تركيه امروزى است).
با آنكه بخش بسيار بزرگ علويان عثمانى بين قرون ١٤-١٩ به ايران و آذربايجان مهاجرت كرده اند٫ با اينهمه تركيه با اقلا بيست ميليون پيرو هنوز داراى بزرگترين جامعه علويان جهان مىباشد. علويان در تمام كشورهائى كه حضور دارند از اركان سيستم لائيك و مبارزه ضد بنيادگرائى شمرده مىشوند. آتاتورك موسس حزب سوسيال دموكرات ج. خ. ح. نيز در مذهب علوى بوده است. مىتوان گفت كه چپ ترك (تركيه) عمدتا علوى است.
٢٣- اما در ايران با سياست آسيميلاسيون تركان قزلباش و سركوب مذهبى آنان٫ آغاز شده در زمان شاه عباس صفوى توسط روحانى شيعه فارس ملا محمد باقر مجلسى٫ تركان اين كشور به مرور زمان مذهب ملى خويش علوى را رها كرده و مذهب فارسى-عربى شيعه (امامى) را پذيرا شده اند. در نتيجه اكنون فقط حدود بيست در صد از توركهاى ايران را علويان تشكيل مىدهند. امروزه علويان تورك در ايران به نامهاى گوناگون قيزيلباش (قزلباش)٫ على اللهى٫ شاملو٫ قاراقويونلو (قره قوينلو)٫ قيرخلار٫ يئددىلر٫ صوفولار٫ آبدال بگ٫ آتش بگ٫ قارداش٫ شاغى٫ سير طاليبى٫ نبىلى ( و به اشتباه گوران و اهل حق كه مختص گروههاى ايرانيك كرد٫ گوران و زازا است) و غ. ناميده مىشوند. علاوه بر اين گروهها تقريبا تمام عشاير تورك ايران مانند افشار٫ بش اويماق (خمسه)٫ شاهسون٫ قشقايى٫ قاجار٫ بيات و غ. تاريخا بر اين مذهب اند.
از آنجائيكه علويان طبق فقه شيعه و نيز سنى مرتد و مهدورالدم شمرده مىشوند٫ مجبورا تقيه نموده هميشه جعفرى-امامى بودن خود را ادعا مىنمايند كه اين خود در دراز مدت به استحاله ايشان در شيعه امامى منجر مىشود. در ايران مذهب علوى با به تحليل رفتن سريع علوىها در شيعيان٫ عدم شناخته شدنشان به عنوان يك گروه مذهبى از سوى دولت و قطع رابطه تاريخيشان با جامعه علويان تركيه پس از سقوط سلسسله علوى ترك قاجار٫ در آستانه نابودى كامل قرار گرفته است.
متشكل نمودن و جذب علويان به حركت دمكراتيك مردم ايران- مانند آنچه كه چپ در تركيه٫ سوريه و لبنان موفق به انجام آن شده است- نيروى مردمى و دمكرات پاسيفيزه عظيمى را آزاد خواهد كرد٫ در حيطه اعتقادى-دينى با غنىتر كردن پلوراليسم مذهبى و با در صد جمعيتى ده الى بيست در صدى علويان٫ مونوپوليسم موجود شيعه در دنياى غير سنى را در هم خواهد شكست و به جبهه لائيك-دمكرات متحدى بسيار ثابت قدم٫ آنهم نه فقط از ميان روشنفكران بلكه از ميان كشاورزان٫ اصناف خرده پا٫ كارگران و عشاير ارزانى خواهد داشت.
0 Comments:
Post a Comment
<< Home