Tuesday, July 18, 2006



جامعه ي اهل حق و استبداد جمهوري اسلامي

جامعه ي اهل حق يا كوران كه واژه اي تركي است و معني بيننده را مي دهد و به كسي كه چيزي را ديده است اطلاق مي شود جامعه ي مذهبي است كه برگرفته شده از دين اسلام است پيروان اين آئين به باور خويش شريعت دين را طي كرده و بعد گذشتن از طريقت به حقيقت رسيده اند آنها مي گويند دين اسلام بمانند گردوست كه شريعت پوست آن و حقيقت به منزله مغز آن است. آنان به اين باورند كه پيدايش اهل حق به واقعه ي كربلا برمي گردد. زماني كه امام حسين و ديگر يارانش در دشت كربلا بدست يزيديان به شهادت رسيدند و امام سجاد و حضرت زينب به اسارت برده شدند طايفه ي بني اسد كه در آن نزديكي سكونت داشتند با رفتن يزيديان به صحنه كربلا آمدند و به امام سجاد كه در باطن براي دفن شهدا به كربلا آمده بود در دفن شهدا كمك كردند. امام از آنان خواست تا سبيل بگذارند كه در همه زمان شناخته شوند آنان سبيل را مظهر مردانگي مي دانند و احترام خاصي براي آن قائل هستند .

پيروان اهل حق در گوشه و كنار جهان پراكنده هستند. از جمله در تركيه، روسيه، هندوستان، چين، فرانسه، ايتاليا، و انگليس . اما در ايران در نقاط كرمانشاهان ، آذربايجان، و ايلام و تهران و بومهن زندگي مي كنند .

آنان بر اين باورند كه انسان بعد از فوت مجدداً در قالبي ديگر متولد مي شود. يعني بين مرگ و تولد قدمي فاصله نيست و به آن جلد به جلد مي گويند. آنان نه تنها در مراسمات مربوط به شريعت شركت مي كنند بلكه خود نيز مراسمات خاصي دارند . آنان پنجشنبه ها و عيادي مربوط به خود در خانقاه تشكيل جمع مي دهند. آنان در زمان ورود به جمع كلاه بر سر مي گذارند و كمر خود را به وسيله كمربند يا طناب و غيره مي بندند سپس وارد جمع مي شوند . در ابتدا ورود آستانه جمع را مي بوسند. در جمع هيچ فرقي بين فقيرترين و غني ترين يار ( به پيروان اهل حق يار مي گويند) وجود ندارد. بعد از دستبوسي در اولين جاي خالي در صف جمع كه بيشتر به صورت گرداگرد است مي نشيند. ياران اهل حق به اندازه توان خود و يا نذري كه داشته اند قند يا شيريني تهيه مي كنند و با خود به جمع مي آورند. گروهي هم نان ( گرده) كه فقط از روغن حيواني تهيه مي شود را به جمع مي آورند و معمولاً در عيادي خاصي قرباني نيز طبع مي شود بيشتر قرباني خروس يا گوسفند است كه با طرزي خاص بدون اينكه ماده اي ديگر غير از آب به آن اضافه شود پخته مي شود . كه پيروان اهل حق به آن خدمت مي گويند. در طول جمع همگي ياران بر روي زانو مي نشيند چراكه آنان اعتقاد دارند مولا در جمع حضور دارد. در جمع هيچ صحبتي رد و بدل نمي شود. سيد كلام مي خواند و ياران به ذكر مي روند و صداي يا صاحب جمع يا داوود، يا حق فضاي جمع را پر مي كند. صرف هدايا و يا نذري كه در جمع وقتي شستن دست و سپس دعاي سفره و دعاي مخصوص هر شكرانه كه بجا آمد ياران مي توانند هدايا يا نذري را صرف كنند و يا به منازل خود براي خانواده ببرند . كه توضيح در اين خصوص در مجال اين بحث نمي گنجد.

جامعه اهل حق چند سال پيش در پي باور خويش به رسيدن زمان ظهور حضرت صاحب زمان (عج) مراسمات مذهبي خود را از حالت پنهاني خارج كردند و آشكار نمودند هم اينك خانقاه گره بان يا باغ مولا همه ساله پذيراي تعداد زيادي مهمان اهل حق و يا خارج از اهل حق است كه براي رفع گرفتاري خويش به آنجا پناه ميبرند و هر روز بر تعداد آنان افزوده مي شود. البته آرامگاه بابا يادگار هم در كرمانشاه پذيراي اين مهمانان هست.

اروميه
اينك كه سرانگشتي از خصوصيات جامعه اهل حق را برشمرديم مي خواهيم به گذشته اي نه چندان دور برگرديم به ده سال قبل. به ايامي كه امام جمعه اروميه ملاحسني كه چهره اش در كودني براي عموم شناخته شده است دستور داده بود تا به جبر و زور سبيل ياران اهل حق را بزنند نيروهاي كميته انقلاب بدون مجوز وارد خانقاه ها شدند و چه تهمت هاي ناروايي به اين انسانهاي پاك مي زدند. روحانيون هميشه در حق اين جامعه ظلم روا داشته اند و بدون كوچكترين شناختي از اين جامعه انواع تهمت ها را به آنان نسبت داده اند.

ايلخچي از توابع تبريز
در شهر ايلخچي از توابع تبريز هم كم و بيش اين حكايت ها جاري بود و نيروهاي بسيجي و كميته بزرگان شناخته شده ي اين جامعه را در خيابانها دستگير كردند و به پايگاههاي خود مي بردند و آنان را مورد شكنجه و اهانت قرار مي دادند و تهديد مي كردند كه نبايد در خانقاه حاضر شوند.

روستاهاي ياريجان در شهرستان مياندوآب
روستاهاي ياريجان خالصه و ياريجان عليا در شهرستان مياندوآب آذربايجان غربي كه تمامي ساكنان آن از ياران اهل حق هستند هميشه مورد بي مهري مسئولين نظام به اصطلاح اسلامي قرار گرفته بعد از گذشت بيست و دو سال از وجود برپايي حكومت ديني هنوز اين دو روستا از داشتن جاده و مراكز درماني و مدارس محروم است. مسئولان اداري جمهوري اسلامي چنانكه از برخوردشان برمي آيد اگر برايشان مقدور بود همه ساكنان اين دو روستا و به كلي اهل حقي را سر ميبريدند.

اهل حقي را فقط بخاطر اعتقاداتش در انظار عمومي بدستور امام جمعه وحشي و دور از فرهنگ اروميه شلاق مي زدند و هم اينك نيز هنوز اين برخوردهاي وحشي گرانه صورت مي گيرد و نداي آزاديخواهي ياران اين جامعه مذهبي به جايي نمي رسد. جرم آنان تنها اين است كه نمي خواهند پاي منبرهاي روحانيون بي عمل شريعت بنشينند و به اراجيف آنان گوش دهند.

بزرگان اهل حق بارها از روحانيون سرشناس براي مشاجره در خصوص دين اسلام و جامعه اهل حق دعوت كرده اند ولي آنان هر بار به بهانه هاي مختلفي سرباز زده اند. چراكه هيچ توجهي براي نقض قانون اساسي آنهم قانوني كه خود نوشته اند ندارند كه مي گويد تفتيش عقايد ممنوع است.

در نهايت آروز مي كنيم كه روزي برسد تا تمام گروهها و پيروان اديان بتوانند در كمال برابري و برادري در كنار هم در ايران زندگي راحتي را بگذرانند.

0 Comments:

Post a Comment

<< Home