Sunday, January 09, 2005

ردّپاي بكتاشيگري در ايران



ردّپاي بكتاشيگري در ايران

دكتر ياشار كالافات *. سايت اينترنتي:
http://www.geocities.com/yasarkalafat/

در اين مقاله سعي خواهم كرد نتيجه تحقيقات خود را دربارة ابعاد بكتاشيگري در ايران ارائه نمايم. در ابتداي مطلبم به ياد مرحوم ”قدري اروگان“ سرتعظيم فرود مي آورم. خيلي دوست داشتم كه اين مطالب را در حضور او و در صحبت با او مطرح كنم. اين مبحث دربردارنده نصايح و آرمانهايي است كه او سعي داشت به آن برسد و شايد هم وصاياي او به ماست.

اگر اشتباه نكنم با استاد در سمپوزيوم حاج بكتاش در قصبه حاج بكتاش و در سال 1986 آشنا شدم. دوستي ما بي وقفه ادامه داشت. در صحبتي كه بين ما، اوغور سومر و پروفسور دكتر عبدالرحمن گوزل گذشت، همه ما بر اين موضوع تأكيد داشتيم كه حقايق بكتاشيگري بايد روشن شود، و همگي بر اين قول متفق بوديم كه اين امر فقط در ساية فعاليتهاي علمي ممكن و ميسر است و بايد با دانشگاهها پيوند ارگانيك داشته باشد. فعاليتهاي آكادميك فقط به اين شكل مي تواند تحقق يابد. سرانجام به رهبري ايشان باتفاق يك گروه علمي خستگي ناپذير ”مركز فرهنگي حاج بكتاش ولي تركيه“ را تأسيس و مشغول فعاليت شديم.

يكي از پروژه هايي كه مركز مزبور دربارة آن فعاليت مي كرد رابطة هيرآرشيك بين خواجه احمد يسوي و حاج بكتاش ولي بود. هدف اين پروژه بررسي اعتقادات تركان در جغرافياي ميان تركيه- تركمنستان و پژوهش دربارة هر يك از حلقه هاي ارتباط، متناسب و مطابق با حقايق را دنبال مي كرد.

ما بر اين موضوع واقف هستيم كه با انتخاب عنوان ”ردپاي بكتاشيگري در ايران“ جهت اين مقاله، جوابگوي احتياجات فعلي در اين زمينه نيستيم. اما فكر كرديم كه حتي تحقيقاتي سطحي هم كه باشد مي تواند به اصل موضوع كمك نمايد. زماني كه اين مقاله را تهيه مي كردم در نزديكي زادگاه حاج بكتاش ولي در منطقه خراسان زلزلة شديدي رخ داد. براي تمام كسانيكه در اين حادثه جان باختند از خداوند رحمت واسعه مي طلبم و با مردم ايران ابراز همدردي مي نمايم. سعي خواهم كرد نتايج جلساتي را كه با برخي از مؤسسات علمي در اين زمينه داشته ام منعكس نمايم. در همه فعاليتهاي تحقيقاتي محور اصلي كار من مركز تحقيقات حاج بكتاش ولي خواهد بود.

عامل اصلي سفر ما به ايران دعوت مؤسسه احياء ميراث السيد و بنياد فرهنگي اهل بيت بود. آنچه كه باعث اين دعوت شد، مقاله اي بود كه به قلم دكتر عبدالقادر سزگين در مجلة ”پرونده اوراسيا“ (آوراسيا دوسياسي) منتشر شده بود. دكتر سزگين در اين مقاله بطور تلويحي گفته بود كه علماي ديني مورد احتياج جامعه شيعيان تركيه در شهر قم در ايران آموزش مي بينند. در حاليكه آموزش علماي ديني مذهب جعفري در خود تركيه مي تواند انجام شود. تركيه نيز بايد مراكزي جهت آموزش علماي سني مذهب ترك ايران داشته باشد.

آقاي علي شهرستاني معاون بنياد فرهنگي اهل بيت كه اين مقاله را مطالعه كرده بود، طي نامه اي اعلام كرد ، ” ما در ايران براي آموزش علماي اهل سنت نيز مراكزي داريم اگر تمايل داشته باشيد مي توانيد بياييد و مشاهده كنيد. ما بدينوسيله از شما دعوت بعمل مي آوريم“.

براساس اين دعوت من باتفاق پروفسور دكتر شعبان كوزگون، دكتر يوسف سزن و دكتر عبدالقادر سزگين در تاريخ 12 الي 23 نوامبر 1996 به ايران مسافرت كرديم و از شهرهاي قم، تهران، نيشابور، توس، تبريز و اصفهان ديدن نموديم. همچنين از مدارس ديني، دانشگاهها و موزه- ها بازديد كرديم و با مردم هم صحبتهايي داشتيم.

مشاهدات خود را در سه مقاله ارائه كرديم :

1- مشاهدات ما از باورها و اعتقادات مردمي تحت عنوان ”وطن- ايران- توران، تركهاي جعفري و اعتقادات آنها“ كه به شكل كتاب كوچكي در آمده است (مركز تحقيقات دنياي ترك، شماره 108)
2- بررسي پيشنهاد روشنفكران ايراني مبني بر همكاري در زمينه ارزشهاي ديني مشترك، براساس ارزشهاي ملي ما تحت عنوان ”دين در آذربايجان جنوبي“
3- استراتژي جديدي با عنوان ” عنصر ترك در اعتقادات جعفري در دنياي اسلام “ كه در آن موضوع بدست گرفتن ابتكار عمل توسط تركها در جهان تشيّع بررسي شده و در كنفرانس ”همكاري برادرانه و دوستانه ملتها و دولتهاي جوامع ترك“ در تاريخ 10 الي 13 آوريل 1997 ارائه گرديد.

علت طرح اين 3 موضوع روشن شدن ابعاد بحث و جواب دادن به سؤالات احتمالي بود. در اينجا سعي خواهم كرد نقطه نظرات خودم را دربارة مشاهداتم در ايران و رابطة آن با علويگري – بكتاشيگري ارائه نمايم.

مؤسسات :

ابتدا مي خواهم درباره بنياد احياء فرهنگ اهل بيت كه دعوت كننده ما به ايران بود صحبت كنم. چرا كه معتقدم اين امر مي تواند زمينه هاي همكاري مركز فرهنگي حاج بكتاش ولي با اين بنياد را قدري روشن نمايد. مركز اصلي ” بنياد احياء فرهنگ اهل بيت“ شهر نجف و رئيس آن آيت الله سيد علي سيستاني است. در واقع نمايندگي آن در قم دومين مركز معتبر اين بنياد است. بنياد مزبور در ديگر نقاط جهان تشيّع نيز داراي شعباتي است. به عبارت ديگر اين بنياد قرارگاه شيعه جعفري و 100 ميليون شيعه دنياست. نه تنها در ايران بلكه در همه كشورهايي كه داراي جمعيت شيعه هستند فعاليتهايي دارند. در ايران مؤسسات و بنيادهاي مشابه زيادي وجود دارند. منظور از جهان تشيّع جمعيت محدودي است كه در هندوستان، پاكستان، افغانستان و ازبكستان زندگي مي كنند و تمام جمعيت ايران، آذربايجان و نخجوان و بخش عمده اي از جمعيت كشورهاي عراق ، سوريه و كشورهاي امارات عربي متحده و بخشي از جمعيت تركيه است.

بودجه اين بنياد از سوي وجوهات ديني مردم و 20 درصد درآمدهاي ناشي از خمس تأمين مي شود. ضمن اينكه تمام وجوهاتي كه از ناحيه جمع آوري نذورات در شهرهايي چون مشهد كه بطور 24 ساعته فعال هستند، بدست مي آيد در اينگونه فعاليتها مصرف مي شود.

جهت روشن شدن اذهان لازم است بگويم كه بنياد مذكور تمام حقوق و مزاياي 600 هزار طلبة ديني شيعه از اقصي نقاط جهان را تأمين مي كند ضمن اينكه روزانه براي 300 هزار زائر امام رضا [(ع).م] غذا تأمين مي كند. هيأت امناي اين بنياد 5 درصد وجوهات (خمس) را كه در حدود 50 ميليون دلار مي باشد (براساس ارقام شفاهي) جهت مصارف تبليغي هزينه مي نمايد. در اينجا لازم است يادآوري كنم كه هيچيك از ارقام ارائه شده مستند نبوده و صرفاً بر اساس گفته هاي اشخاص آورده شده است.

بنياد احياء فرهنگ اهل بيت قبل از انقلاب اسلامي ايران وجود داشته و بعد از آن نيز ادامه خواهد داشت. تفاوت آن با قبل در اين است كه اهداف رژيم فعلي حاكم در ايران با اهداف بنياد يكي است.

اساس پرسنل اين بنياد سادات هستند. روحاني ها هم براساس آموزشهاي ديده شده در بخشهايي از بنياد مشغول به كار مي شوند. بنابراين مخاطب ما در دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم و مسئولين جمهوري اسلامي ايران است. ”بنياد احياء فرهنگ اهل بيت“ موجوديت و هدف خود را انشاء دوباره فرهنگ و تمدن اسلامي معرفي مي كند. اين بنياد در كنار اين فعاليتها گاهي اقدام به تأسيس مؤسسات جنبي و يا همكاري با بنيادهايي كه فعاليت مشابه دارند، نموده و گاهي نيز اقدام به اجراي پروژه هاي مشترك با اقتدار سياسي (رژيم سياسي) كرده است. (مانند آنچه كه در دانشگاههاي ميكسر وجود دارد) اگر بخواهيم خيلي كوتاه دربارة دانشگاههايي همچون ميكسر صحبت كنيم، مي توان از دانشگاههاي مدل غربي ايران در زمان شاه كه بعد از انقلاب اسلامي ايران برچيده شد و به جاي آن دانشگاههاي حوزوي ايجاد گرديد نام برد. انتظار بر اين بوده كه مدارسي مانند حوزه علميه قم احتياجات دنياي روشنفكري را برآورده كند. اما اينگونه مدارس نتوانستند كادر علمي تحصيلكرده در زمينه اقتصاد، بانك، بيمه و مانند آن را تأمين نمايند. به همين دليل مانند دانشگاههاي ميكسر تلفيقي از سيستم آموزشي قديم و جديد را اجرا كردند. اينگونه دانشگاهها براي رفع نقائص خود بطور مداوم در حال تحقيقات ويژه هستند.

در آينده درباره اين مؤسسات و مركز گفتگوي بين مذاهب و بنياد احياء فرهنگ اهل بيت بيشتر صحبت خواهم كرد.

ايران- اسلام و تركها

در اينجا بي مناسبت نيست كه بطور خلاصه درباره ايران صحبت كنم. جمعيت فعلي ايران بين 65 الي 70 ميليون نفر مي باشد. 27% اين جمعيت در شهرها زندگي مي كنند و براساس آمارگيري سال 1986 در حدود 5/3 درصد رشد جمعيت داشته است. همچنين بر اساس بروشور تهيه شده توسط سفارت ايران، جمعيت آذري هاي مقيم استان آذربايجان ايران ( به نظر ما آذربايجانيهاي ترك ساكن ايران) غير از زبان هيچگونه تفاوتي با ساير مردم ايران ندارند. در اين منبع هيچگونه نامي از قشقايي هاي ايران و هويت ترك آنان برده نشده است. همچنين از اقوام عرب، لر، بلوچ، تالش، بختياري، زنگباريها و هنديها نيز سخن گفته شده است.

براساس آمارهاي رسمي ايران 20 درصد جمعيت ايران، آذري ( ترك آذربايجان) مي باشند. اين درحاليست كه تركهاي ايران 50 درصد جمعيت ايران را از آن خود مي دانند.

در منابع رسمي ايران دين مردم ايران اسلام و مذهب آن شيعه ذكر شده است. اكثريت جمعيت اين كشور شيعه بوده و اقليتهايي از مذاهب شافعي، حنفي، مالكي، حنبلي و زيدي نيز زندگي مي كنند. ظاهراً در ايران مليت و مذهب شيعه- جعفري در هم آميخته شده و فارس، ترك و غيره بودن مطرح نبوده وايراني بودن مطرح است. آنچه كه هويت ايراني بودن را محقق كرده شيعه بودن است. اين عنصر با فرهنگ فارسي و اهداف آن در هم آميخته و مليت ايراني را بوجود آورده است.

در نگاه رسمي ايران، ساسانيها، صفويها، افشارها، زنديه، قاجاريه و زمامداراني مانند آنها، همچنين علمايي مانند ؛ غزالي ابوريحان بيروني، خواجه نصيرالدين طوسي، سعدي، حافظ شيرازي و مولانا كه از نام آوران ايراني هستند حاصل دنياي ايران پس از اسلامند. دنياي مورد بحث، اسلام شيعي – جعفري است. اگر اشتباه نكنم ايران، در ظاهر شهروند ايراني بودن و در باطن ملي گرايي فارسي را اساس كار خود قرار داده است. در منابع رسمي ايراني شيعه چنين معرفي مي شود : مذهب شيعه معتقد به امامت حضرت علي بن ابي طالب (سلام الله عليه) و يازده تن از فرزندان و نوادگان وي بوده و مي گويد، اينها نمايندگان و جانشينان حضرت محمد (ص) هستند و مأموريت دارند تا پيروان خود را از بي تفاوتي در خصوص مسائل سياسي و اجتماعي برحذر دارند. انقلاب اسلامي ايران نيز از همين خصوصيت نشأت مي گيرد.

استادم فيغلالي شيعه را چنين معرفي مي كند : شيعه درخصوص اعتقادات اساسي (اصول دين) تفاوتها و ويژگيهاي زيادي دارد. اگرچه در 3 اصل اساسي توحيد، نبوت و معاد با ساير مسلمانان مشترك هستند، ليكن وارد كردن امامت در اصول دين و اعتقاد به امامت تعدادي از اشخاص بعد از پيامبر (ص) و اعتقاد به صفت عصمت از گناه براي آنان، با اساس دين اسلام و قرآن كريم در تضاد مي باشد. چرا كه برتري فقط در تقوا است.

ايشان درخصوص ظاهر سياسي شيعه نيز معتقد است : ”شيعه داراي هويت سياسي است، اين هويت از ابتدا در بين سني ها و علوي ها و بويژه تركها هيچ جايگاهي نداشته و هيچ طرفداري پيدا نكرده است.“ كه البته ما با مدنظر قرار دادن موقعيت شيعه در ميان تركها با اين نظريه موافق نيستيم.

استاد فيغلالي درخصوص اهل بيت، مي گويد : ” ادعاي موجوديت شيعه بنام اهل بيت، توانسته دقت و توجه همه مسلمانان را بخود جلب كند. به همين جهت اكثر خاندان حضرت محمد (ص)، اهل بيت و به تبع آن حضرت علي و فرزندانش را تا بي نهايت مورد احترام و محبت قرار داده و نسبت به آنها بي اندازه وابستگي و دوستي (تولاّ) نشان مي دهند. همانند علويهاي تركيه كه از نظر ما از طرفداران اهل سنت و جماعت بوده ولي نام علوي را بر خود برگزيده اند و صرفاً در خصوص محبت اهل بيت با شيعه اشتراك دارند.“

به اصل مطلب برميگرديم، پس از اين توضيحات بايد بگويم، زمانيكه دربارة پتانسيل تركهاي ايران سخن مي گوييم بايد به يك مسئله توجه داشته باشيم، و آن اينكه بسياري از زمامداران تاريخ ايران بعد از اسلام ترك بوده اند و نمي توان انكار كرد كه تمامي آنها موجوديت خود را از شيعة جعفري گرفته اند. امروزه ايران بعنوان نماينده و سخنگوي اصلي شيعيان در جهان، از اين پتانسيل تحت عنوان ايراني بودن استفاده مي كند. نمي توان از اين حقيقت چشم پوشي كرد. برداشت ما دربارة خاندانهاي شيعي شامل 50 درصد پتانسيل جمعيت جعفري ترك و « برجستگان تاريخي ترك“ را نيز شامل مي شود. درخصوص علماي ديني ترك جعفري مذهب بايد بگويم، كه در آنها عنصر جعفري بودن بر همه چيز اولويت دارد. در اين خصوص در آينده بيشتر سخن خواهم گفت. اين مطالب مقدمه اي براي ورود به بحث رابطة ايران و علويگري – بكتاشيگري تركيه مي باشد.

مؤسسات 2 :

پيش از اين به نحوه شكل گيري، مخاطبين، منابع مالي و تربيت كارشناسان مورد نياز بنياد احياي فرهنگ اهل بيت اشاره كرديم. اين بنياد از 6 مؤسسه زير مجموعه تشكيل مي گردد. اين موسسات جنبي به اعتبار ساختمان، كارشناس، آرشيو و بودجه اختصاص يافته در راستاي اهداف مشترك فعاليت مي كنند. به عنوان مثال يكي از آنها منابع دست اول اسلامي را جمع آوري مي كند و در صورت لزوم دربارة آن توضيح مي دهد، و نتيجه تحقيقات خود را منتشر مي كند. مابقي نيز درخصوص آكادميسين ها (دانشگاهي ها) ، دانشجويان ، دانش آموزان و مردم عادي فعاليت مي كنند و به تدوين دائرة المعارف ها و كتابهاي درسي مبادرت مي ورزند. اين موسسه ها وظيفه تأمين نيرو جهت تحقيقات در زمينه هاي مختلف و استفاده از نتيجه فعاليتهاي آنها در راستاي اهداف بنياد را بعهده دارند. صدها نفر در حال فعاليت هستند و اين فعاليت با استفاده از تكنولوژي روز و كامپيوتر همراه است . هدف نهايي آنها احياء ، انشاء و گسترش اعتقادات شيعي است. از طرح بحث جعفري گري نبايد شبهه اي درخصوص ارادت و احترام ما به امام جعفر صادق بوجود آيد. قصد ما شيعه سياسي شده ايران است. شيعه سياسي ايران صرفاً جهت تأمين وحدت داخلي بوده و در سياست خارجي اين كشور كاربردي ندارد. در عين حال منبع بزرگي جهت درآمدهاي توريستي نيز هست. بنابه گفته ”ابوالفضل ايلچي بيك“ ” همانگونه كه وهابيون عرب از حج براي كسب درآمد توريستي استفاده مي كنند، شيعيان فارس نيز فاكتورهايي مانند كربلا، مشهد و اهل بيت را در جهت اهداف سياسي، اقتصادي و فرهنگي بكار مي گيرند.“

در گذشته وقتي صحبت از ايران مي شد، تعداد معدودي از فرزندانمان در وادي ”ارس“ كه در قم آموزشهاي ديني مي بينند به ذهنمان مي آمد، اما اكنون مي توانيم صدها جوان تركيه اي را در تهران و قم ببينيم كه جهت تحصيلات عاليه در ايران بسر مي برند. نمي دانيم چه تعداد از اينها توسط سازمان آموزش عالي تركيه به ثبت رسيده ، اما من بر اين عقيده ام كه آموزش اينها صرفاً در سطح يك امام جماعت معمولي نيست. تعداد دانشجويان ترك كه من در نماز جمعه تهران و دانشگاه امام صادق با آنها آشنا شدم بيش از 20 نفر بود. من اين موضوع را به خاطر احساس ناراحتي از آن مطرح نمي كنم. تركيه درحاليكه از همه بخشهاي دنياي ترك طلبه و دانشجو مي پذيرد نبايد آذربايجان را كه يكي از بخشهاي دنياي ترك هست فراموش كند، بايد اين پتانسيل را شناخت، چرا كه اين مسئله براي استراتژيهاي مثبت حائز اهميت است. بدينوسيله كنترل كردن دانشجوياني كه جهت آموزش هاي ديني به خارج از كشور مي روند نيز آسانتر خواهد شد. توريستهاي ديني قم بويژه قشر بازنشسته ما را شامل مي شود. اين تورهاي ديني از تركيه شروع و كشورهاي ايران و عراق را در برمي گيرد. ممكن است روزي قشر علوي- بكتاشي ما را نيز شامل گردد. شواهد نشان مي دهد كه رفت آمدهايي كه با اهداف آموزشي و تجاري صورت مي گيرد گسترش خواهد يافت. در اين خصوص قصد دارم دقت نظر مركز تحقيقات فرهنگي حاج بكتاش ولي وابسته به دانشگاه غازي را به اين موضوع جلب نمايم.

آيا ممكن است يك بكتاشي ساكن آناطولي به خاطر نيازهاي اعتقادي خود دوست داشته باشد ايران را كه مهد شيعه- جعفري است زيارت نمايد؟ آيا چنين حسرتي وجود دارد؟ آيا تاريخ بروز چنين حسرتي خيلي نزديك است؟ اين دوره جديد سنتزهاي فرهنگي جديدي را ايجاد خواهد كرد؟ نتايج چنين امري در كداميك از زمينه هاي تجاري، سياسي و مانند آن مؤثر خواهد بود؟

بنظر من، آنچه كه يك روشنفكر را روشنفكر مي كند اين است كه منافع را ببيند، محاسبات خود را درست انجام دهد و به معرفي دقيق افقها بپردازد. لازم است خاطرنشان سازم كه با بكار بردن اين جملات قصد ندارم از كساني باشم كه غير واقعي را واقعي جلوه مي دهند يا مي خواهند آب را خلاف مسيرش به جريان بياندازند.

شناسايي محل

در نيشابور به شدت به دنبال ردپايي از ”لقمان پرنده“ مريد ” خواجه احمد يسوي“ استاد حاج بكتاش ولي گشتيم. علي رغم اينكه در برنامه سفر ما وجود نداشت ليكن صرفاً بخاطر پيدا كردن منابع بكتاشيگري به نيشابور رفتيم. دراين خصوص بويژه دكتر سزگين تلاش زيادي كرد. جا دارد در اينجا از ميزبانها هم بدليل اينكه هر نوع امكاني را فراهم كردند، تشكر كنيم. در واقع قبل از چنين مسافرتهايي بايد در داخل تركيه برنامه ريزيهاي لازم انجام مي شد. در كدام شهر با چه كساني بايد ملاقات كرد و حتي ساعت ملاقاتها مي بايستي از قبل معين مي شد. فرهنگ اهل بيت آثار هرچه غير شيعي را از بين برده است. اهل دل نيز كه بعد از امامزاده ها داراي احترام هستند، اعتبار خود را از آن ناحيه بدست مي آورند.

هدف ما پيدا كردن آثار معتبر مربوط به لقمان پرنده و حاج بكتاش و عرفاي معاصر آنان و ديدار با كساني است كه در اين زمينه تحقيقاتي داشته يا دارند. در اين زمينه مي توان با مجمع جهاني تقريب بين مذاهب همكاري كرد. اين مطلب را نه از باب توصيه بلكه به اين جهت مي گويم كه اين موسسه و موسساتي مانند آن وارد اين بحثها مي شوند. تا يادم نرفته بگويم كه در قم دكتر توريلي مطلبي را به ما گفت. و آن اين بود كه ” قبر حاج بكتاش ولي درتركيه نيست بلكه در كربلاست و زير سنگي در ورودي مرقد حضرت علي قرار دارد. آنچه كه در تركيه به عنوان قبر حاج بكتاش شناخته مي شود فقط يك مزار سمبليك است. منابع بسياري در اين زمينه وجود دارد.“ به هر حال ما اين بيانات را تأييد نكرديم. اين را هم نمي دانيم كه آنها اين موضوع با مقاصد خاصي جعل شده يا خير؟ اگر چه در اين زمينه ادعاهاي زيادي وجود دارد اما هيچيك از آنها از سوي منابع معتبر تأييد نشده است. قرار بود كه دكتر توريلي فتوكپي منبع مورد بحث را براي ما ارسال كند و حتي ما به او پيشنهاد كرديم كه در اين خصوص مطلبي را با امضاي خودش بنويسد و ما در تركيه چاپ كنيم اما تاكنون علي رغم گذشت مدت طولاني هيچ خبري از او و مطلبش نيست. در حاليكه منابع و زمينه فعاليت درخصوص حاج بكتاش ولي در تركيه بسيار محدود است و سعي بر جهت دهي بر اين گونه فعاليتها وجود دارد، مستشرقين غربي با جديّت و سماجت فعاليتهاي خوبي در اين زمينه ها دارند و با توجه به موضعگيري نادرست در كشور ما انتظاري نيست كه ما بتوانيم كار بيشتري انجام دهيم. براي اين منظور مركز تحقيقاتي فرهنگي حاج بكتاش ولي بايد كارشناساني كه زبانهاي فارسي و عربي را مي دانند استخدام نمايد.

بسياري از كارهاي تحقيقاتي ما بصورت دستي انجام شد. در اين ميان همانند اعتقاد مردم آناطولي درخصوص زيارت سنگ آستانه- كه گفته مي شود حاج بكتاش ولي در ولايتنامه خود محل دفن خود را زير سنگ آستانة در اعلام كرده در تركستان ايران هم زيارت اين سنگ داراي اجر معنوي است. از آنجا كه احتمال مي داديم يكي از مكانهايي كه ممكن است با بكتاشيگري در ارتباط باشد شهر تبريز است، در اين شهر نيز به تحقيق پرداختيم. در شهر تبريز از مسجدي كه گفته مي شود در قرون 7 يا 8 هجري بنا شده ديدن كرديم. اين مسجد همانند قسمتي از مسجد جامع ”سيگا“ بود. با خود فكر كرديم كه ممكن است توسط جماعت يسوي آن دوره ساخته شده باشد. تزيينات آينه كاري آن از بين رفته و از لوح بالاي در آن فهميديم كه متعلق به حضرت حمزه و فرزند اوست كه آندو از نوادگان حضرت امام موسي كاظم هستند. از زير كاهگل ديوارهايش عكس دراويش تركمن بدست آمده است. سنگ قبرها و پلاكهايي كه در تزيينات درها بكار رفته بود شباهت بسياري به درگاه حاج بكتاش ولي داشت. ما از سنگ قبرها، تزيينات ديوارها، پلاكها و خاتم كاري روي درها عكس گرفتيم. قصد داريم اينها را در سمپوزيوم حاج بكتاش ولي كه قرار است از سوي وزارت فرهنگ تركيه برگزار شود مورد بررسي قرار دهيم. در واقع براي بررسي مكانهايي مانند قدمگاه بايد يك كارشناس هنر نيز حضور داشته باشد.

تثبيتهايي در بارة آناطولي

در اين سفر به شباهتهايي ميان فرهنگ مردمي با محتواي صوفي گرايانه شيعي و علويان آناطولي دست يافتيم. بخشي از اينها مي تواند واقعيت داشته باشد. احتمالاً در پس پردة بخشي از اين شباهتها نيز بعضي ملاحظات سياسي وجود دارد. يكي از ا ين شباهتها پيمان برادري اخروي است كه در بين علويهاي زازا و تخته جي ها نيز وجود دارد يا همان مصاحبت كه در بين شيعه ها به برادر صيغه اي يا اخروي گفته ميشود. جعفريها اين موضوع را با غدير خم در ارتباط مي دانند. همچنين اعتقاد به ”دعاي عقدي“ در ميان شيعيان كه در بين علويها نيز مرسوم است و در شروع آيين اقرار خوانده مي شود.

در حدود 10 كيلومتري جنوب قم مسجدي بنام مسجد جمكران وجود دارد. اطراف اين مسجد منطقه مسكوني ايجاد شده است. در روايات گفته مي شود امام حضرت مهدي در اين مكان هنگام وضو گرفتن از سوي يك روستايي مشاهده شده است و آيت الله خميني نيز دستور ساختن اين مكان را داده است. اين مكان از اول شب تا صبح مدام از جمعيتي كه براي برآورده شدن حاجاتشان به آنجا مي آيند، پر و خالي مي شود.

به نظر بعضي از تحليل گران شيعي بين كلمه جمكران و جم مكان از نظر معنا رابطة نزديكي وجود دارد. اين عده در تحليل كلمه جمكران آن را با جم + مكان مقايسه مي كنند و به خانه جم در آناطولي ربط مي دهند. اما اين نظريه طرفداري ندارد. زيرا يك شباهت زوركي بيش نيست. در بين شيعيان جعفري استفاده از مشروبات الكلي و موسيقي تحت عنوان عبادت به هيچ وجه وجود ندارد. مفهوم ”حسيني بودن“ كه در ميان علويهاي ”زازا“ در آناطولي وجود دارد در بين شيعيان جعفري نيز شايع است. بنابه برخي از نظريه ها حسيني بودن شبيه نوعي لائيسيزم بين مذاهب مي باشد. طرفها نسبت به اعتقادات يكديگر احترام گذشته و مداخله نمي كنند. محمد شريف فاتح در اثر معروف خود (ايالتهاي شرقي و تاريخ واتو) مي گويد : ” ما علوي – بكتاشي- حسيني هستيم“ در ايران همچنين مكانهايي به نام حسينيه كه شبيه مسجد هستند وجود دارد. مسافران و مسكين ها مي توانند در اين اماكن بيتوته كنند، به آنها آش و نان داده مي شود. بين اين مكانها و جم خانه هاي آناطولي هم شباهتهايي وجود دارد. ولي در اين مكانها مشروب خورده نمي شود و موسيقي نواخته نمي شود. اما معلوم نيست كه به چه دليل اينگونه مكانها در ايران رو به كاهش است.

بايد كد بندي هويت علويها و بكتاشيهاي آناطولي را بدرستي تثبيت و بررسي نمائيم. بايد جايگاه آنها را در فرهنگ ملي ترك معين و از آنها محافظت نمائيم. همانگونه كه ميدانيم يكي از دوستان علوي ما از ارزنجان يك كتاب ”بويروك امام جعفر صادق “ از ايران آورده و بخشهايي از آن را به تركي ترجمه كرده است ليكن هيچگونه اعتباري نزد مردم پيدا نكرده است. تنها يك كتاب بويروك وجود دارد كه در ميان بخش اعظم علويان آناطولي مورد قبول واقع شده است. بويروكهاي بسياري وجود دارد اما در دست بعضي از مردم هيچ بويروكي وجود ندارد. بويروكهاي موجود هم قابل اعتماد نيستند. علويهاي آناطولي بايد يك بويروك مشترك داشته باشند. اگر چنانچه بويروك از ايران تأمين شده باشد، بايد در خصوص نفوذ اعتقادات جديد در ميان علويها تأمل و دقت بعمل آيد. در سال 1996 در مجلة ” تحقيقات فرهنگ مردم ترك“ مقـاله اي با عنـوان «روستاي علوي – تخته جي امام جعفري : كارگي لي» و با امضاي صبري چاكر به چاپ رسيد. همانطوريكه مي دانيم، علي رغم اينكه تخته جي ها از علويان كلاسيك آناطولي هستند، جالب است كه عنوان جعفري به هويت آنها اضافه مي شود. از طرح اين مطلب قصد تشهير نويسنده يا مجله را ندارم ليكن عقيده دارم كه نويسندگان و محققين ما بايد در هنگام انتخاب مطالب به حساسيتها و عواقب آن توجه داشته باشند. زيرا اين تحولات از چارچوب اعتقادات خارج شده و تمايلات سياسي به خود مي گيرد.

ملاقاتهاي انجام شده

در ايران با هريك از روشنفكراني كه ملاقات داشتيم از اختلافات بين مسلمانان شكايت داشتند. يكي از اين شخصيتها معاون دانشگاه امام صادق آقاي مهدي باقري كني بود كه تأكيد داشت؛ ما نبايد دچار اختلافات تاريخي شويم. سيد جواد شهرستاني نيز در اكثر صحبتهاي خود از اختلافات و فتنه هايي كه امپرياليستها بين مسلمانان انداخته سخن مي گفت. آيت ا... ميرزا جواد تبريزي نيز در اين خصوص مي گفت : ” اختلافات نه با جنگ و جدال بلكه بايد براساس گفتگو حل و فصل شود. كسي كه خدا را مي شناسد براساس قوميت برخورد نمي كند. نبايد بين شافعي- شيعي تعصب قائل شد. آنچه كه مهم است گرايش به مذهب خاص نيست بلكه جلوگيري از اختلافات بين مذاهب است. اختلافات بايد در صفحات تاريخ بمانند. در دام اختلافات گذشته گرفتار نشويم.“

آيت ا... محمد باقر حكيم مي گويد : كنفرانس گفتگوي بين مذاهب اسلامي را طرح ريزي كرديم، دانشگاه مذاهب اسلامي را تأسيس كرديم، يك مركز تحقيقاتي ايجاد نموديم. مذاهب عاري از خرافه را به كسانيكه بدنبال هويت مذهبي هستند ارائه خواهيم كرد و اين موضوع را حل خواهيم نمود.

از همه كسانيكه ما با آنها ديدار كرديم جملاتي شبيه اين شنيديم : ” به اختلاف نيافتيم، اختلافات براي حيات اخروي ما ضرر دارد، اين اختلافات خواسته دشمنان مشترك ماست، ما مي توانيم با روابط نزديك، اختلافات را حل و فصل نماييم. بايد بيش از اينها باهم ديدار كنيم.“ در اين خصوص بايد از پيشداوريها پرهيز و ارزيابيهاي درست و واقعي ارائه شود. به نظر من ارزيابيهاي درست در اين زمينه به عهده يك مركز تحقيقاتي است. لذا اين سؤالات پيش مي آيد :

آيا تسجيل و تثبيت شيعه جعفري كه عثماني به شدت از آن ابا داشت موجب تأييد ايران امروزي از سوي جمهوري تركيه مي شود ؟ آيا مي توان گفت كه شيعه جعفري واقعيت دنياي امروز است ؟ اگر تركيه مذهب جعفري ايران را تأييد كند و جعفريها، علويان آناطولي را حيات خلوت خود ببيند، جعفري ايراني راحت تر مي تواند به تركيه نفوذ كند؟ يكي ديگر از ابعاد روابط مزبور، جمع آوري خمس و انعكاس آن به افكار عمومي و مجلس ملي تركيه است كه حتي اگر خيال هم باشد، وخامت آن با سيل هم پاك نمي شود. اگرچه در ميان علويان و بكتاشيهاي آناطولي مسئله جمع آوري خمس وجود ندارد. اين امر فقط در ميان جعفريهاي وادي اَرس وجود دارد. در ميان علويها فقط ”حق دده“ وجود دارد.

جعفريهاي ايران در هر كجاي دنيا كه اسناد و مداركي درخصوص اين مذهب وجود داشته باشد، از آن ميكروفيلم تهيه مي كنند. در اين زمينه ها از هيچ كوششي دريغ نمي كنند. همه برنامه ريزيها و طرحها بر امپرياليسم فارس دلالت دارند. اين فعاليتها كه محدوده آن شامل تركيه نيز مي شود (علي رغم ميل تركيه) مستلزم اتخاذ راه حلي استراتژيك بوده و بايد بر فعاليتها شتاب بخشيد.

بعد از جنگ افغانستان و جنگ خليج [فارس.م] توده هاي وسيع مردمي از افغانستان و عراق به ايران پناه آوردند. بخشي از اينها از مليتهاي متفاوتي هستند. در اين ميان پناهندگان ترك افغاني را شيعيان تشكيل مي دهند. عده اي از تركهاي هزاره جات افغانستان و تركمنهاي عراق كه علوي و يا ككالي هستند نيز وجود دارند. ايران با موفقيت، اين گروهها را در درون نظام خود انسجام داده است. عده اي از جعفريهاي تركيه نيز كه موقتاً به ايران سفر مي كنند، مي گويند : ” علويان آناطولي درخوابند، دده هاي علوي در گذشته از شيعيان واقعي بوده اند، ليكن حقوق مذهبي آنان از سوي سني ها غصب شده و آنها را مجبور به گرايش به اهل تسنن كرده اند، آنان بايد دوباره جذب شيعه شوند.“

”مهدي نجفي“ رئيس نمايندگي مركز گفتگوي بين مذاهب اسلامي در قم، مي گويد: تلاش براي وحدت بين مذاهب به معناي يكي شدن مذاهب نيست بلكه اساس وحدت بايد برپايه احترام شيعه به سني و سني به شيعه باشد و يكي بر ديگري ارجحيت نداشته باشد.او تصريح مي كند، ” براي تحقق وحدت بايد منابع اسلامي را تشكيل دهند و نبايد مذاهب را با صفات غير واقعي در معرض اتهام قرار داد.“

اين مركز، با احتساب شيعه جعفري هشت مذهب را بعنوان مخاطب قبول مي كند. چهار مذهب اهل تسنن، يزيديه، بابائيه و زيديه نيز ديگر مذاهب هستند. بكتاشيگري و علويگري و مذاهبي مانند آن مي توانند در اين مركز وارد شوند و يا مذاهب موجود را بدون كم و كاست قبول نمايند.

نتيجه :

روشنفكران مذهبي ايران يك دروازة فرهنگي را به روي تركيه گشوده اند. ما اولين كساني بوديم كه از اين در وارد شديم. ايران عقيده دارد گشوده بودن اين دروازه به نفع هر دو طرف مي باشد. درخصوص گشايش اين دروازه بايد از پيشداوريها پرهيز شود. سعي كرديم ديده و شنيده هاي خود را به همراه تحليل ها ارائه كنيم. تحقيقات بيشتر بايد فراتر از كوششهاي شخصي و برعهده مراكز تحقيقاتي باشد.

همانطوريكه مي دانيم حكومت ايران يك حكومت ديني است درصورتي كه حكومت تركيه لائيك است. آيا تفاوت در نوع سيستم حكومتي مانع همكاري است ؟ اگر مانع باشد در چه بخشهايي و تا چه ميزان؟ بعلاوه اينكه ساختارهاي نژادي و مذهبي هر دو كشور و موضعگيري هاي بين المللي آنها فرق مي كند. اما آنچه كه معلوم است اينكه، ايران مي داند كه در پي چيست. با اين هدف خود را سازماندهي كرده و سازمانهاي خود را با كادرهاي مجهز كارشناسي تجهيز نموده است. تركيه بايد مؤسسات ايراني، ماهيت امامت ، نحوه عملكرد مؤسسات مذهبي ايران را بيش از هر زمان ديگر با حساسيت بيشتري بررسي نمايد.
--------------------------------------------------------------------------------
* رئيس ميز تحقيقات قفقاز در مركز مطالعات استراتژيك اورآسيا

0 Comments:

Post a Comment

<< Home