Friday, September 24, 2004

بابكلر اؤلمز! بابكها هرگز نميرند!!!



بابكلر اؤلمز! بابكها هرگز نميرند!!!

بابكيان آذربايجان به طور عمده در تركيه مركزى يعنى خاستگاه حركت تركان قزلباشى در قرون آينده٫ در ديورييى سيواس (از مراكز آينده قزلباشان)٫ ارگووان٫ مالاتيا و در ميان پائوليكن ها ساكن شده اند. به دنبال سركوبهاى خونين و پىدرپى٫ گروههاى ديگر خرمى- بابكى نيز دسته دسته به آسياى صغير پناهنده و در آن سرزمين ساكن گرديده اند. مىتوان گفت اين گروه ها كه طى زمان باورهايشان با تطور و دگرديسى در ميان جامعه تركان علوى (قزلباش - بكتاشى) جاى گرفته است هسته اوليه علويان (قزلباشان) چند قرن بعد در آنادولو را تشكيل داده اند.

سؤزوموز

بابكلر اؤلمز! بابكها هرگز نميرند!!!

--------------------------------
سيواس ائللرينده سازيم توتوشور[١]
سؤز توتوشور٫ جانيم توركو توتوشور
پير سولطانلار اؤلمه ز٫ مينلر يئتيشير
آخار گله ر جانلار٫ تاريخ توتوشور.


(در سرزمين سيواس٫ سازم شعله مىكشد٫
سخن شعله مىكشد٫ ترانه هاى نازنين تركى شعله مىكشد٫
پير سلطانها هرگز نمىميرند٫ هزاران جان مىشوند
و جانها مانند سيل روان٫ تاريخ شعله مىكشد.)

پير سولطانلار اؤلمه ز٫ ديريله ر بير گون
قانايان يارالار سريله ر بير گون
هئچ تؤكوله ن قانلار قالار مى يئرده؟
حق ائده ندن حئساب سورولار بير گون.


(پيرسلطانها نميرند٫ روزى زنده خواهند شد
زخمهاى خونچكان٫ روزى مرحم خواهند يافت
آيا خون بناحق ريخته شده هيچ بر زمين مىماند؟
البته كه روزى از آنانكه بايد٫ حساب پرسيده خواهد شد.)

---------------------------------------



"خرميه" يكى از نخستين جريانات و يا فرقه هاى افراطى غلات شيعى كه خود را طرفداران على و دشمن امويه مىدانسته اند٫ نام عمومى حركتى دينى – سياسى است كه در قرن ٩ ام پديدار شده است. طيفهاى گوناگون اين حركت٫ كه از ماورالنهر و خراسان تا آذربايجان گسترده شده بود٫ ممكن است ريشه هايى در جنبش مزدكيسم قرون ٥ ٫ باورهاى شامانيستى تركى حتى پيوندهايى با مانويت داشته باشد. قيام و شورش ٢٢ ساله توده هاى مردم در آذربايجان به رهبرى بابك از قلعه معروف بذ و يا جمهور در نزديك اهر آذربايجان٫ مشهور به نهضت سياسى – دينى "خرمدينان" (محمره٫ سرخپوشان٫ سرخ علمان٫ بابكيه٫ خرميه٫ خرمدينيه)[٢] مهمترين٫ گسترده ترين٫ ماندگارترين و تاثير گذارترين جنبش و شورشهاى خرمى در تاريخ بوده است.


نه تنها برخى فرمهاى خرمدينى در قرون ٩ و ١٠ در غرب٫ در آسياى صغير و شبه جزيره بالكان٫ يعنى دقيقا سرزمينهايى كه بعدها حركت توده هاى ترك "قزلباش" و "بكتاشى" در آنجاها پديدار شد وجود داشته است بلكه حركت خرمدينى آذربايجان عملا مانند حلقه اى رابط بين و عاملى موثر در شكل دادن فرهنگ دينى٫ هويت ملى و حيات سياسى تركان ماورالنهر- خراسان از سوئى و تركان آسياى صغير- بالكان از سوى ديگر عمل نموده است. در سپاه بابك عنصر ترك حضور قابل ملاحظه اى داشته است. اينان هواخواه ابومسلم خراسانى و دوستداران اهل بيت بودند كه بر عليه حاكميت سياسى خلافت و استيلاى فرهنگى عرب مبارزه مىنمودند. خرميان آذربايجان نيز مانند "اسحاق ترك" از آسياى ميانه همه به رجعت ابومسلم باور داشته اند. وى از داعيان ابومسلم خراسانى و از نخستين رهبران چنين حركاتى در ميان تركهاى ماورالنهر و خراسان بود كه به قداست٫ ناميرايى و ظهور دوباره ابومسلم باور داشته است.


پس از سركوب خونين جنبش خرمدينى٫ چندين هزار تن از بابكيان جان بدر برده از قتل عام سال ٢١٨ همدان آذربايجان٫ كه طى آن ٦٠ هزار تن از ايشان توسط سردار خليفه از دم تيغ گذرانده شد٫ به فرماندهى نصر ملقب به تئوفوبوس (تانرىدان قورخان٫ خداترس) به خاك بيزانس ("بلاد روم" و يا تركيه مركزى امروزى) گريخته حتى گروههايى از آنها به "روم ائلى" (شبه جزيره بالكان) رفته اند. بابكيان آذربايجان به طور عمده در تركيه مركزى يعنى خاستگاه حركت تركان قزلباشى در قرون آينده٫ در ديورييى سيواس (از مراكز آينده قزلباشان)٫ ارگووان٫ مالاتيا و در ميان پائوليكن ها ساكن شده اند. به دنبال سركوبهاى خونين و پىدرپى٫ گروههاى ديگر خرمى- بابكى نيز دسته دسته به آسياى صغير پناهنده و در آن سرزمين ساكن گرديده اند. مىتوان گفت اين گروه ها كه طى زمان باورهايشان با تطور و دگرديسى در ميان جامعه تركان علوى (قزلباش - بكتاشى) جاى گرفته است هسته اوليه علويان (قزلباشان) چند قرن بعد در آنادولو را تشكيل داده اند. هم از اينروست كه بين جنبشهاى بابكيه و بدرالدينيه٫ بابايى٫ حروفيه .... توده هاى ترك بالكان٫ آسياى صغير و آذربايجان كه همگى مدافع عدالت اجتماعى٫ برابرى همبستگى و آزاد انديشى بوده اند شباهات و عينيتهاى بسيارى وجود دارد. تمام حركتهاى مذكور تشكيلات برادرى (اخى ليك٫ اخوت) مسلح دينى با آميخته اى از باورهاى هترودوكس تركى٫ عرفان و صوفيگرى تحت پوششى از عقايد باطنى غلات شيعى بوده اند. در واقع اين جنبشهاى مردمى تركان باطنى و غاليان شيعه مراحلى ميانىاى هستند كه چند قرن ديگر به باور توده هاى ترك قزلباشيه٫ حركت قزلباشى در آناتولى و آذربايجان و اسلام مردمى مذهب قزلباشى امروزى (علوى) ختم شده اند. بنابرين هيچكدام حركتى ويژه خارج از اسلام نبوده برعكس٫ نمونه اى از سنت ميستيك جنگاوران اخى كه از قرن ١٠ در دنياى تركى- ايرانى همواره حضور داشته اند مىباشند.


در قرون ٩ هنوز ميان قزلباشان ويژگيهاى نهضتهاى دمكراتيك مردمى قرون ٩-٨ ديده مىشود. در ميان قزلباشان آرمانهاى قديمى خرمدينان در باره برابرى و عدالت اجتماعى رواج كامل داشته و در روابطشان مانند جنبشهاى "بابائى" و "بدرالدينى" در آنادولو٫ انديشه همبستگى توده اى حاكم بوده است. تصادفى نيست كه اردبيل و پيرامون آن مانند "قاراداغ – قاراجاداغ٫" كانون اصلى قزلباشان پشتيبان صفويان و مهد "حاق عاشيقلارى" در آذربايجان٫ زادگاه نهضت روستائى خرمدينى و موطن حركت بابك نيز بوده است. [٣] توده پيروان "جنيد" كه خود تحت تاثير عقايد بابك خرمدين بوده است را غلات شيعه ترك تشكيل مىداده است. "شيخ حيدر" نيز با عقايد باطنى و با بابكيه از نزديك پيوند داشته و قوانين خرمدينان را مشروع و جائز مىشمرده است. حتى ظهور "شاه اسماعيل ختائى" و پيدايش حركت - مذهب قزلباشى در تاريخ اعتقادى و سياسى تركى به تعبيرى چيزى به جز رجعت بابك و نوزايش حركت - مذهب خرمدينى در قرن ١٥ نمىباشد: حركت قزلباشى (به فارسى سرخ كلاهان) ادامه٫ كمال و ظفر جنبش ناكام قزل دونلولار (به فارسى سرخ جامگان) است.


حاكمان هميشه شورشها و قيامهاى مردم براى عدالت عمومى٫ برابرى اجتماعى٫ مبارزه با استيلاى خارجى و دشمنان داخلى را عصيان و ارتداد اعلام كرده اند٫ يعنى همان عللى كه اين قيام ها و رهبران آنها را در ميان خلق و تا حد پرستش محبوب ساخته است. "عاشيقها" و "بخشىها"ى ترك در چكامه هاى خويش قهرمانان برگزيده و راستين مردم از جمله بابك٫ شاه اسماعيل٫ كوراوغلو٫ ستارخان٫ جوجى خان٫ حيدرخان...... را كه براى استرداد حقوق غصب شده مردم به مبارزه پرداخته و از طرف ايشان همواره نيز مورد حمايت قرار گرفته اند مىستايند و اين قهرمانان را به عنوان سمبلى تقديم مىنمايند. "كوراوغلو" برجسته ترين و محبوبترين قهرمانى كه خلق ترك آفريده است٫ در سيماى مبارز و عصيانگر خود خصوصيتها و پهلوانيهاى بابكيان را هم كه به استيلاى عرب سرخم نكردند جمع دارد.
-----------------------------


و اما امروز:


- بابكيان و خرمدينان در تمام نواحى آذربايجان تا همدان و رى و قزوين و قم و .... پراكنده و يكى از مراكز مهمشان ناحيه همدان آذربايجان بوده است. امروز كه متاسفانه آذربايجان٫ منطقه پيوسته ترك نشين شمال غرب كشور٫ بين دوازده استان پاره پاره گشته است٫ گراميداشت بابك و حركت خرمى تاكيدى دوباره بر و پاسدارى از وحدت تاريخى- قومى- ارضى سرزمين آذربايجان مىباشد.


- گراميداشت بابك و حركت خرمدينى به نوعى گراميداشت باورهاى دينى تاريخى مردم آذربايجان و خلق ترك هم از سوى شيعيان و هم از سوى علويان (غلات شيعى٫ على اللهى) ترك آذربايجان و ايران حتى آسياى صغير و بالكان است. بابك و حركت تحت فرماندهى وى خرمدينى بىشك جنبشى غالى شيعى است كه در سير تاريخى تطور خود به اسلام مردمى تركهاى مسلمان در خاورميانه و آسياى صغير٫ يعنى "قزلباشيه" و يا با نامگذارى امروزى مذهب "علوى" منجر شده است. بنابراين٫ اين مراسم براى علويان ترك (علىاللهى٫ قزلباش٫ اهل حق....) كه در آذربايجان٫ امروز نيز كانون اصلىشان قاراداغ است٫ از احترام برخوردار است. همچنين از آنجائيكه تمام جريانات سياسى و فكرى و مذهبى غلات شيعى٫ از جمله نخستين شكل گسترده مردمى آن "خرمدينى" و مهمترين فرم تاريخى آن "قزلباشى" زمينه ساز رواج باور شيعى گرى اورتودوكس (هر دو فرم "جعفرى" و بعدها "امامى" آن) در ميان تركان بوده اند٫ شيعيان جعفرى و امامى آگاه ترك ايرانى نيز به نوعى و به حق خود را وامدار اين جنبشهاى اسلام مردمى و حركات غالى - باطنى شيعى در تاريخ دانسته و آنانرا تكريم مىكنند.


- بابک ١٢٠٠ سال پيش در برابر زور و ستم نيروی خارجی٫ تحميل قدرت سياسى و استبداد مركزيت گرا و تسلط و تهاجم فرهنگى بيگانه بپا خاسته و به همراه دهها هزار خرمى گرام به جرم دفاع از آرمانها و هويت مردم و آزادى سرزمينش به خاك و خون كشيده شده است. و امروز فرزندان وى٫ باز هم محروم از حقوق ابتدائی و انسانی٫ باز هم برای حفظ هويت و اقامه همان آرمانهاى بابك و خرمدينان٫ اما با حداقل امکانات و اين بار بدور از خشونت و با رعايت اصول دمكراتيك و مدنى مجادله می نمايند.


- به نظر مىرسد وارثين اين رويارويى تلخ تاريخى٫ خلق ترك و خلق عرب ايران درسهاى لازمه از تاريخ را بخوبى فرا گرفته اند. امروز تركها و عربهاى ايران در راه احقاق ابتدائىترين حقوق انسانى و مدنيشان و بر عليه تسلط فرهنگى – سياسى انحصارى قوم فارس بر كشور دست در دست هم٫ در صف واحدى قرار دارند. آنها مي خواهند در دانشگاهها و مدارسشان، زبان و تاريخ و ادبيات و موسيقي خودشان تدريس شود و به زبان خود بنويسند و با فرهنگ خود آشنا باشند.


-همايش همگانى٫ مدنى و خودجوش تركهاى ايران در قلعه جمهور تجلى همبستگی ژرف و همسوئى نيرومند همه اقشار اجتماعى٫ گروههاى مدنى٫ زنان و مردان آذربايجانى٫ با علائق سياسى رنگارنگ٫ ترجيحات دينى و مذاهب گوناگون پيرامون هويت تركى و آذربايجان و جامعه اى مدنى و خرم است.


-------------------------------------------------------


"حكومت ملى آذربايجان" پس از تاسيس در آذربايجان جنوبى به سالهاى ١٣٢٤-١٣٢٥ در يكى از اولين اقدامات خود به گراميداشت بابك و حركت خرمدينى٫ نيروهاى مسلح داوطلبى بنام "بابك" را تشكيل داد. [٤]پاراگراف زير نيز از كتاب درسى "آناديلى" (زبان مادرى) كلاس چهارم ابتدائى در سال تحصيلى ١٣٢٥-١٣٢٤ دوره حاكميت حكومت ملى آذربايجان٫ نقل مىشود:


"آنا ديلى كيتابى"ندان. ٤ ونجو صينيف. ١٣٢٥-١٣٢٤
از كتاب درسى "آناديلى" (زبان مادرى) كلاس چهارم ابتدائى در سال تحصيلى ١٣٢٥-١٣٢٤


خالقيميزين عرب ايشغالچيلارى علئيهينه موباريزه سى:


عرب دؤولتى ٧ نجى عصر اووللرينده ووجودا گليب چوخ تئز زاماندا تووسعه تاپاراق٫ او گونكو دونيانين بؤيوك حؤكومتلرى ساسانى و روملارى اؤزلرينه تابئع ائتميشدي. عرب قوشونلارى ساسانىلرين پايتاختى اولان مدايئن شهرينى تصرروف (ائديب) و داغيتميشلار. بو فاتيح اوردو ايرانين بوتون تورپاقلارينى اله گئچيرمك ايسته ييردى. عربلر وطنيميز آذربايجانا ياخينلاشديقلارى زامان برك موقاويمته (قارشيلاشميش) و خالقيميزين عينادلى موقاويمتينه دوچار اولموشلار. بو زامان آذربايجانين مشهور و تاريخى قهرمانى “جاوانشير” اؤز دسته لريله وطنيمزين آزادليق و ايستيقلاليندان اوزون موددت مودافيعه ائده بيلميشدير.


بابك و اونون ظوهورو:


عربلر ٢٠٠ ايراندا حؤكوم سوردوكلرى زامان آذربايجانين فداكار و موباريز اوغوللارى (و قيزلارى) آزادليق يولوندا ووروشماقدان چكينمه ميشلر. بو كيمى جاوانمرد٫ شوجاع قهرمانلاريميزدان بيريسى "بابك"دير كى تاريخدن اؤزونه "خالق قهرمانى" آدى قازانميشدير. بابك ٢٠ ايل عرب خليفه لرى ايله موباريزه ائديب اونلارين اوره كلرينه بؤيوك قورخو سالميشدى.....


-----------------


ترجمه (از من)مبارزه خلقمان بر عليه اشغالگران عرب


دولت عرب در اوايل قرن ٧ بوجود آمده٫ در مدت بسيار كوتاهى توسعه پيدا كرده و توانسته است كه بزرگترين حكومتهاى آن زمان ساسانى و روم را تابع خود سازد. سپاهيان عرب پايتخت ساسانيان مدائين را تصرف و آنرا نابود كرده اند. اين ارتش فاتح در صدد بدست آوردن همه سرزمين هاى ايران بود. اعراب هنگامى كه به وطنمان آذربايجان نزديك شده اند با سدى محكم برخورد كرده و گرفتار مقاومت سرسختانه خلقمان گشته اند. در اين دوران قهرمان تاريخى و مشهور آذربايجان "جوانشير" توانسته است كه با دسته هاى خويش مدتهاى مديدى از آزادى و استقلال آذربايجان مدافعه نمايد.


"بابك" و ظهور وى


فرزندان فداكار و مبارز آذربايجان حتى پس از ٢٠٠ سال حاكميت اعراب نيز از مجادله دست برنداشته اند. يكى از اين قهرمانان شجاع و جوانمردمان٫ "بابك" است كه در تاريخ لقب "قهرمان خلق" را كسب نموده است. بابك افزون بر بيست سال با خلفاى عرب مبارزه نموده و بر دلهايشان وحشتى عظيم انداخته بود.....
-----------------------------------------------
[١] - شعر در وصف پير سلطان ( Pir Sultan Abdal?-1590 ) سروده شده است: وى متولد سيواس و اصلا از خانواده اى از شهر خوى آذربايجان ايران است. پير سولطان برجسته ترين قهرمان خلق٫ شاعر-شورشى ترك٫ اسطوره مقاومت بر عليه ظلم و بىعدالتى٫ شخصيت حماسى-دينى و از اولياء علويان ترك (اهل حق٫ قزلباش-بكتاشى) است. باور به حيات جاويد و بازگشت وى در آينده براى دادخواهى مظلومان در فرهنگ مردمى ترك اعتقادى بسيار گسترده و ريشه دار است.
[٢] - به تركى اين حركت به شكلهاى گوناگون قيزيل دونلولار٫ آل دونلولار٫ قيزيل بايراقلىلار٫ آلب بايراقلىلار٫ قيزيل گئييملىلر٫ آل گئييملىلر٫ قيزيل اگينلىلر٫ .... ناميده شده است.
[٣] - "عاشيقها" خنياگران- درويشان مردمى ترك هستند كه ريشه در فراريان طائفه باطنى حروفى "ايشيق" آذربايجان دارند كه پس از سركوب خونينشان به تركيه مركزى گريخته بودند.
[٤] - نيروهاى مسلح منظم دولت ملى آذربايجان "فدائى"٫ نيروهاى مسلح پارتيزانى آن "قيزيلباش" و نيروهاى مسلح داوطلب آن "بابك" نام داشت).


گئرچه يه هو!!!


0 Comments:

Post a Comment

<< Home